چرا ازدواجها شكست ميخورند؟
امروزه بسياري از ازدواجها قبل از تشكيل و يا مدت كوتاهي بعد از آن متلاشي ميشوند.
درك اينكه چرا اين ازدواجها شكست ميخورند ميتواند راهحلي باشد كه مراقب باشيد ازدواج آينده خودتان شكست نخورد. ارتباط ، نقش اساسي در موفقيت ازدواج دارد. بدون ارتباط صحيح، حل تعارض و كشمكشها مشكلساز ميشوند .اگر زوجين فاقد مهارتهاي ارتباطي ضروري براي حل مشكلاتشان باشند،حتي كوچكترين مشكل نيز حل ناشدني خواهد شد.
ارتباطات به واسطه فرصت دادن به همسران براي مشاركت در نگرانيها و علايق، اميدها و آرزوهاي يكديگر، موجب رشد و شكوفا شدن روابط زوجين ميشود. بدون سهيم شدن در اين موارد، زوجين رشد نخواهند كرد و تا حد امكان به يكديگر نزديك نخواهند شد.
اگر يك يا هر دو همسر فاقد مهارتهاي ارتباطي مؤثر باشند، اين براي حل و فصل بحثهايشان مشكلساز ميشود چرا كه زوجين قادر نيستند نقطه نظرات يكديگر را درك كنند. عشق ممكن است همواره پيروز شود اما زماني كه نگرانيهاي مهمي وجود دارد حتي عشق نيز نميتواند به تنهايي براي حفظ ازدواج كافي باشد. نگرانيهاي مالي ممكن است خود، علت شكست ازدواج نباشند اما تنشها و تعارضاتي كه اين نگرانيها ايجاد ميكنند، اغلب در شكست ازدواج مقصر هستند.
شرايط حول ازدواج نيز ميتواند منجر به شكست شود، يك ازدواج راحت (بدون فكر) نميتواند يك ازدواج سالم باشد. هنگامي كه تصميم گرفتن به ازدواج به غير از عشق حقيقي بر امور ديگري نيز قرار گيرد، اين احتمال وجود دارد كه آن ازدواج، ازدواج مناسب و خوبي باشد (عشق تنها كافي نيست) اما اين به معناي گذاشتن شرايط بسيار سختي كه براي نمونه در جامعه ما حاكم است، نيست.ازدواج كردن در سنين پايين، دليل ديگري براي شكست ميباشد.
اگر چه سن مناسب براي ازدواج متغير بوده و به طور زيادي بستگي به خود فرد دارد، اما افراد زيادي عقيده دارند كه براي نوجوانان و سنين پايينتر از 20 سال، ازدواج كردن خيلي زود است.ازدواج كردن قبل از اينكه فرصت لذت بردن از تجارب زندگي را داشته باشيد، ميتواند باعث تنفر از ازدواج شده و در نهايت شكست را در پي داشته باشد.
وقتي زن و مرد بي تجربه اند...
زندگي زناشويي خوب، با افزايش آگاهي و مهارتهاي لازم "زن و مرد" شروع ميشود. كنترل حوادث بيرون، در دست ما نيست ولي كنترل بينشما نسبت به حوادث و مديريت آن، در اختيار خودمان ميباشد. وقتي با مسائل، موانع و مشكلات به صورت مثبت و با انگيزه قوي برخورد شود ، ميتوان بر بسياري از آنها غلبه كرد و شرايط را تغيير داد و زندگي موفقي به وجود آورد، چرا كه وقتي هدف من، همكاري و همياري با همسرم باشد ، از خود ميپرسم چه كارهايي ميتوانم انجام دهم تا روابط صميمانهاي با او برقرار سازم و اوضاع بهتر شود؛ چه شرايطي ميتوانم به وجود بياورم تا با مهر و محبت، ارتباط درست و مهربانانه با همسرم داشته باشم و بتوانم نظر او را بيشتر به سوي خود جلب كنم.
فقط با كسب آگاهي و مهارتهاي لازم است كه ميتوانيم به جاي توجه به نقاط ضعف و تحميل شرايط بد و نامناسب خود به همسر، همكاري لازم را با او به عمل آوريم. هر زن و شوهر آگاهي ، از خود ميپرسند كه " چگونه با مسائل، منصفانه برخورد كنيم؟
چگونه نقاط ضعف همديگر را بپذيريم؟
چگونه نقاط مثبت و قوت خود و همسرمان را كشف، تاييد و تاكيد كنيم؟ چگونه با قدرت و انگيزههاي فراوان، تغييرهاي مثبت در زندگي مشترك به وجود آوريم؟ و چگونه رفتار و كردار خود را در مسير هدفهايمان قرار دهيم؟" در اين شرايط است كه رفتار و عملكردمان، مثبت و رضايتبخش ميشود و احساس تعلقخاطر و صميميت بين زوجها، تقويت شده و بيشتر ميگردد.
بهطور كلي، كسب آگاهي و مهارت در ايجاد روابط مثبت و موثر بين زوجها، آموختني و ياد گرفتني است. وقتي هر يك از همسران با روحيه همكاري و عملكرد مسئولانه و تلاش در جلب رضايت ديگري كوشش كند ، به طور مسلم در ايجاد رابطه خوب و رضايتبخش، موفق خواهند بود.چهطور ميتوان هدفهاي مثبت و سازنده را جايگزين اهداف منفي و مخرب نمود؟زنان و مردان موفق در زندگي زناشويي، به خوبي ميدانند كه يك زندگي مشترك موفق، رضايتبخش، استوار و شاد، بدون آگاهي و كسب مهارتهاي لازم و به صورت تصادفي بـه وجـود نـميآيد.
براي اينكه زندگي مشترك خوب و رضايتبخشي داشته باشيم، براي اينكه بتوانيم رابطه شايسته و بهتري با همسرمان برقرار كنيم و زندگي مشترك پربار و غني داشته باشيم و براي اينكه عادتهاي منفي و مخرب خود را كنار بگذاريم، بايد شيوه و ابزارهاي مثبت و سازنده را جايگزين آنها كنيم.بايد بدانيم كه: زندگي زناشويي، همانند پروراندن گلهاي باغچه است. هر روز ميبايست به گلها رسيدگي كرد و مراقب آنها بود تا شاداب و سرحال به رشد خود ادامه دهند ، در حالي كه وقت نگذاشتن، توجه نكردن و غافل شدن از گلها، باعث پژمرده شدن آنها ميشود.
در زندگي مشترك، كسب آگاهي و مهارتهاي لازم، وقت گذاشتن براي همسر، با هم بودن، سعي در شناخت نيازها و رفع نيازهاي همديگر، تعهد داشتن و تلاش هريك از زوجها نسبت به ايجاد يك رابطه زناشويي مطلوب، پذيرش مسئوليتها و انعطافپذيريهاي به موقع و ... همگي در ايجاد زندگي مشترك خوب و رضايتبخش، موثر هستند. اگر هر يك از زوجين، هدفهاي خود را تعيين كنند و به آرامي و صادقانه آن را با يكديگر در ميان بگذارند و بپذيرند كه در ساختن رابطه بهتر در زندگي مشترك، نقش مثبت و سازندهاي بر عهده دارند ، ميتوانند با مهر و محبت، همسر خود را تحت تاثير مثبت قرار دهند و به عنوان پاداش رفتار درست خود، زندگي مشترك پرباري را تجربه نمايند.