پنجره
**** نمیدانم چرا... حرفهایم همیشه با پنجره اغاز می شود ؟؟ شاید پنجره دیدگاهی ست که از ورای ان همه چیز را می بینی زیبائی ها , زشتی ها... تلخی , شیرینی... سردی و گرمی... و مهربانی ها... و خشونت! امروز وقتی پنجره را باز میکنم اسمان ابری ست ومن... دلم با اسمان یکرنگ است! امروز.. ساز دلم نغمه تنهائی می زند
باز هم نمیدانم چرا ؟؟
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۹/۰۶ - ۱۲:۱۵
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.