فراموش کردم
رتبه کلی: 8100


درباره من
بهنام کامرانی (goog )    

شگفتا وقتی که بود

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۹/۲۲ ساعت 09:55 بازدید کل: 295 بازدید امروز: 133
 

شگفتا وقتی که بود نمی دیدم،

وقتی که می خواند نمی شنیدم،

وقتی دیدم که نبود، وقتی شنیدم که نخواند.

چه غم انگیز است وقتی که چشمه ی سرد و زلال

در برابرت می جوشد و می خواند و می نالد،

و تو تشنه ی آتش باشی و نه آب. چشمه که خشکید،

چشمه که از آن آتش که تو تشنه ی آن بودی بخار شد،

و به هوا رفت، و آتش کویر را تاخت و در خود گداخت،

و از زمین آتش رویید و از آسمان آتش بارید،

تو تشنه ی آب گردی و نه تشنه آتش،

بعد عمری گداختن از غم نبودن کسی که

تا بود از غم نبودن تو می گداخت ...

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۹/۲۲ - ۰۹:۵۵
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)