درباره من
ای تنها امیدبخش شبهای دلتنگی من بدان:هربرگی ک دفترروزگاراز زندگی من جدا کند.آرزوی دلنشینی ب همراه دارد ک با فناشدنش قسمتی از وجود مرا ب نابودی میی کشاند. و من هرروز ب انتظار برگی سرورانگیزم ....و شایدروزی ک سالها ازآن گریزانم فرابرسدومن باتمام آرزوهایم ب قبرستان ابدیت ب زیر خروارها گـِل فرو خواهم رفت.....
خدایا دوزخت فرداست. چرا امروز می سووووووووووووووزم.....
وای باران.....
شیشه پنجره را باران شستو
اما از دل من چه کسی نقش تورا خواهد شست؟.....
برای چشم هایم نماز باران بخوان.بغض کرده و ابری است
اما....
نمی بارد....