فراموش کردم
رتبه کلی: 141


درباره من
علیرضا
اگه از دوستای قدیمی هستین خواستین یه حال احوال بپرسین
ایدی تلگرامم:HIS313@

----------------------------------------


I"m so tired of being here
Suppressed by all my childish fears
And if you have to leave
I wish that you would just leave
"Cause your presence still lingers here
And it won"t leave me alone

These wounds won"t seem to heal
This pain is just too real
There"s just too much that time cannot erase

When you cried I"d wipe away all of your tears
When you"d scream I"d fight away all of your fears
And I held your hand through all of these years
But you still have
All of me

You used to captivate me
By your resonating light
Now I"m bound by the life you left behind
Your face it haunts
My once pleasant dreams
Your voice it chased away
All the sanity in me

These wounds won"t seem to heal
This pain is just too real
There"s just too much that time cannot erase

I"ve tried so hard to tell myself that you"re gone
But though you"re still with me
I"ve been alone all along

من از اینجا ماندن خسته شده ام
در حالیکه از طرف ترس های بچگانه ام تحت فشار قرار گرفته ام
و اگر مجبور به رفتن هستی
آرزو میکنم همین حالا بروی
برای اینکه حضورت هنوز همینجا پرسه میزند
و هرگز مرا تنها نخواهد گذاشت

به نظر نمیرسد این زخم ها بهبود پیدا کنند
این درد زیادی واقعی است
چیزهای زیادی وجود دارند که زمان قادر به پاک کردنشان نیست...

وقتی گریه میکردی تمام اشک هایت را پاک میکردم
وقتی فریاد میزدی با تمام ترس هایت مبارزه میکردم
در تمام این سالها دستت را در دستم گرفتم
ولی هنوز هم تو صاحب تمام وجودم هستی

تو مرا با نور خیره کننده ات جادو میکردی
حالا از طرف زندگی ای که تو پشت سرم گذاشتی زندانی شده ام
صورتت رویاهای مرا که زمانی شیرین بودند زیارت میکند
صدای تو تمام صحت عقلی مرا تعقیب کرد...


به سختی تلاش کردم تا به خود بگویم که تو رفته ای
اگرچه هنوز هم با منی...من خیلی وقت است که تنها هستم...

Rose water (gotohell )    
آلبوم: بازی
   
عنوان: bioshock infinite
bioshock infinite
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 38 بازدید امروز: 38

این تصویر توسط علی مسعودی* بررسی شده است.
توضیحات:

کامستاک: خداوند همه را خواهد بخشید. اما من فقط یک پیامبر هستم، پس مجبور نیستم کسی را ببخشم. آمین

_

ملکه مقدس کلمبیا، چرا ما باید ۳ نماد را بپرستیم؟ ما شمشیر رو می پرستیم چونکه نماد انتقام توست. کلاغ را می پرستیم تا بفهمانیم که با چشمان باز از شهر مراقبت می کنیم و تابوت رو می پرستیم تا بدونیم چقدر کار ما در پرستش تو اشتباه است!

_

الیزابت: بوکر تو از خدا می ترسی؟

بوکر: نه من فقط از تو می ترسم

_

لوتس ها: دختر رو بیار و بدهیت رو صاف کن

_

الیزابت: اگه اینجا پیدامون کردن چکار کنیم؟

بوکر: بهشون میگیم داشتیم دنبال یک جا واسه اسراحت می گشتیم

الیزابت: اون ها هم باور می کنند؟

بوکر: نه






البته میدونم هیچکدوم از شما متوجه این دیالوگ ها نشودین چون بازی نکردین ولی اچکال نداره دی  
 
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۲/۲۴ ساعت 19:46
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)