فراموش کردم
رتبه کلی: 1953


درباره من
زرشگی نوبر (h-z-n )    

باران

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۸/۲۴ ساعت 11:40 بازدید کل: 389 بازدید امروز: 151
 

باريد باران با صداي قطره ها

با هواي ابري

با سوز و دلتنگي

شيندم در دوردست برف هم باريد

برف باريد بر سر هم وطن

هم وطني كه سقف خانه ندارد

هم وطني كه چادرش را هم سيل برد

كودكان سردشان شده

دست كودكان سرخ رنگند

بميرم چقدر ميلرزند

شب است و تاريك

زوزه گرگ به گوش ميرسد

كودكم نترس بيا در آغوشم

مادرت بميرد چقدر شرمنده ام

باز هم سردت هست

بيا برات قسه بگويم

يكي بود و يكي نبود

زيراين گنبد كبود

يك كوچولويي بود .....

كودكان خوابيدن و فردا صبح باز ................

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۸/۲۴ - ۱۱:۴۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)