فراموش کردم
رتبه کلی: 6102


درباره من
سلام:من حامدهستم23ساله متولد تهران:ساکن تهران دانشجوی کارشناسی معماری در دانشگاه بوعلی همدان باسایت شما هم توسط هم دانشگاهی میانه ایم(امیرخدادوست)اشناشدم.البته سایت خوبی داریدولی یه کم مهموناتونوتحویل نمیگیرید.امیدوارم همتون موفق باشید بخصوص امیر داداش.اینم بیوگرافی من در ضمن میلممwww.hamednasiri1368.com
حامدنصیری (hamednasiri )    

بستنی

درج شده در تاریخ ۹۰/۰۶/۲۶ ساعت 11:16 بازدید کل: 250 بازدید امروز: 84
 

در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر ١٠ ساله‌اى وارد کافی شاپ هتلى شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت.
پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟ 
خدمتکار گفت: ٥٠ سنت
پسر کوچک دستش را در جیبش کرد، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد. بعد پرسید: بستنى خالى چند است؟
خدمتکار با توجه به اینکه تمام میزها پر شده بود و عده‌اى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند، با بی‌حوصلگى گفت: ٣٥ سنت
پسر دوباره سکه‌هایش را شمرد و گفت: براى من یک بستنى بیاورید.
خدمتکار یک بستنى آورد و صورتحساب را نیز روى میز گذاشت و رفت.
پسر بستنى را تمام کرد، صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوق‌دار پرداخت کرد و رفت.
هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت، گریه‌اش گرفت. پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى، ١٥ سنت براى او انعام گذاشته بود!
یعنى او با پول‌هایش می‌توانست بستنى با شکلات بخورد، امّا چون پولى براى انعام دادن برایش باقى نمی‌ماند، این کار را نکرده بود و به بستنى خالى اکتفا کرده بود!

نتیجه اخلاقی: منصفانه نیست که هیچگاه و تحت هر شرایطی خدمات همنوعان خود را نادیده بگیریم!

 

  

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۰۶/۲۶ - ۱۱:۱۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)