درباره من
زندگی دیگر مهربان نبود٫ آسمان غریبانه میگریست. لبانم دیگر لبخندی را تجربه نکرد. چشمه ی اشکم در لحظه های نبودنت خشکید. سکوت وسعت تنهاییم را معنا بخشید...
کاش میتوانستم بگویم چقدر دلتنگ لحظاتی هستم که ساده از ان گذشتم. زندگی در حالی سپری میشه که نمیدانم ایا فردایی هست یا نه؟ و من به این امید زنده ام که یک روز به او برسم و سرود زندگی را زمزمه کنم