فراموش کردم
رتبه کلی: 3172


درباره من
تصمیم گرفتم آنقدر کمیاب شوم شاید دلی برایم تنگ شود...
ولی افسوس فراموش شدم
مینو.م (havij )    

آسمان

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۵/۰۸ ساعت 09:48 بازدید کل: 815 بازدید امروز: 140
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گفتند: چهل‌ شب‌ حیاط‌ خانه‌ات‌ را آب‌ و جارو کن.

 

 شب‌ چهلمین، خضر خواهد آمد. چهل‌ سال‌ خانه‌ام‌ را رُفتم‌ و روییدم‌ و خضر نیامد. زیرا فراموش‌ کرده‌ بودم‌ حیاط‌ خلوت‌ دلم‌ را جارو کنم.

گفتند: چله‌نشینی‌ کن. چهل‌ شب‌ خودت‌ باش‌ و خدا و خلوت. شب‌ چهلمین‌ بر بام‌ آسمان‌ برخواهی‌ رفت و ... و من‌ چهل‌ سال‌ از چله‌ بزرگ‌ زمستان‌ تا چله‌ کوچک‌ تابستان‌ را به‌ چله‌ نشستم، اما هرگز بلندی‌ را بوی‌ نبردم. زیرا از یاد برده‌ بودم‌ که‌ خودم‌ را به‌ چهلستون‌ دنیا زنجیر کرده‌ام.

گفتند: دلت‌ پرنیان‌ بهشتی‌ است. خدا عشق‌ را در آن‌ پیچیده‌ است. پرنیان‌ دلت‌ را واکن‌ تا بوی‌ بهشت‌ در زمین‌ پراکنده‌ شود.چنین‌ کردم، بوی‌ نفرت‌ عالم‌ را گرفت، و تازه‌ دانستم‌ بی‌آن‌ که‌ باخبر باشم، شیطان‌ از دلم‌ چهل‌ تکه‌ای‌ برای‌ خودش‌ دوخته‌ است.به‌ اینجا که‌ می‌رسم، ناامید می‌شوم، آن‌قدر که‌ می‌خواهم‌ همه‌ سرازیری‌ جهنم‌ را یکریز بدوم. اما فرشته‌ای‌ دستم‌ را می‌گیرد

و می‌گوید: هنوز فرصت‌ هست، به‌ آسمان‌ نگاه‌ کن. خدا چلچراغی‌ از آسمان‌ آویخته‌ است‌ که‌ هر چراغش‌ دلی‌ است. دلت‌ را روشن‌ کن. تا چلچراغ‌ خدا را بیفروزی. فرشته‌ شمعی‌ به‌ من‌ می‌دهد و می‌رود. راستی‌ امشب‌ به‌ آسمان‌ نگاه‌ کن، ببین‌ چقدر دل‌ در چلچراغ‌ خدا روشن‌ است.


 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۵/۰۸ - ۰۹:۵۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
سلام سلام(sibe )
۹۱/۰۵/۰۸ - 10:02
وقتی تخم مرغ به وسیله یک نیرو از خارج می شکند ، یک زندگی به پایان می رسد.
وقتی تخم مرغ به وسیله نیروئی از داخل می شکند ، یک زندگی آغاز می شود.
تغییرات بزرگ همیشه از داخل انسان آغاز می شود.
مطلب قشنگي بود.
مینو.م(havij )
۹۱/۰۵/۰۸ - 10:25
نقل قول:
سلام سلام: وقتی تخم مرغ به وسیله یک نیرو از خارج می شکند ، یک زندگی به پایان می رسد. وقتی تخم مرغ به وسیله نیروئی از داخل می شکند ، یک زندگی آغاز می شود. تغییرات بزرگ همیشه از داخل انسان آغاز می شود.
به پای مطالبای قشنگ شما که نمیرسه
ممنون از نظرتون
مسافر خیال(ckakavak )
۹۱/۰۵/۰۸ - 10:30
سلام . بازم ممنون. در خونه ی دلت رو باز کن اومدم. من خضرم خود خضر اصلا شک نکن. به خودت نیگاه کن تو خودت هم خضری به سرسبزی خضر...
دنیای عاشقانه ها(Nili2012 )
۹۱/۰۵/۰۸ - 15:07
کوروش صفری(sparko )
۹۱/۰۵/۰۸ - 15:49
ام اس ام(MSMK )
۹۱/۰۵/۰۸ - 16:27
دستت درد نکنه قشنگ بود
ام اس ام(MSMK )
۹۱/۰۵/۰۸ - 16:27
الهام مدبر(warmaster )
۹۱/۰۵/۰۸ - 22:51
mamnon
* هدایت آرامش(h-aramesh22 )
۹۱/۰۵/۰۸ - 23:23
ستارمختاری(satar )
۹۱/۰۵/۰۹ - 19:34
زیبا بود 1000
محمد مهدی سلوکی(mahdi90 )
۹۱/۰۵/۱۰ - 11:06
چهل‌ سال‌ خانه‌ام‌ را رُفتم‌ و روییدم‌ و خضر نیامد. زیرا فراموش‌ کرده‌ بودم‌ حیاط‌ خلوت‌ دلم‌ را جارو کنم.

مجتبی سلوکی(tanhay-tanha )
۹۱/۰۵/۱۰ - 11:30
به‌ آسمان‌ نگاه‌ کن. خدا چلچراغی‌ از آسمان‌ آویخته‌ است‌ که‌ هر چراغش‌ دلی‌ است
HaDi____sOlTaN(galaxywolf )
۹۱/۰۵/۱۰ - 11:58
واسه فهمیدن این حرفا یه ذهن بزرگ و یه دل پاک نیاز است
زهرا امیدی(rako )
۹۱/۰۵/۱۰ - 20:20
دلت‌ پرنیان‌ بهشتی‌ است. خدا عشق‌ را در آن‌ پیچیده‌ است. پرنیان‌ دلت‌ را واکن‌ تا بوی‌ بهشت‌ در زمین‌ پراکنده‌ شودتو دل نداری حبابی است که کهکشانهارا منور میکند گفتی خضر را منتظر بودی او آمد آری آمد ولی شرمنده شد از لعل وجودت مینو جان من همیشه خدا روزگارانت میمون باد
لئوناردو(ARSEN )
۹۱/۰۵/۱۱ - 18:49
عالی بود
محمد سعدی.(mohamad-sadi )
۹۱/۰۵/۱۴ - 16:45
وای خدای منننننننننننننن
خیلی زیباست... خیلییییییییییییی
مرسی مینو جان
محمد مهدی سلوکی(mahdi90 )
۹۱/۰۵/۱۸ - 11:15
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)