+ آمده است .. از راه دوری آمده است .. از روزهای سرد زمستان و گرمای تابستان آمده است اینجا .. روبه روی من .. دستانش را زیر چانه اش زده است و غرق در چشمان من سکوت کرده!! من نگاهش می کنم .. و دلم... ناگهان سر می خورد از روزهای بودن و نبودنت... دستش را دراز می کند ... می گوید بیا... نترس... این راه به ب...
تاریخ درج:
۹۲/۰۷/۲۳ - ۱۱:۵۸ 0 نظر , 115
بازدید