موائد آسمانی برای فاطمه علیهاالسلام در یکی دوبار محدود نمیگردد، او بارها از خداوند خویش درخواست طعام کرد و پروردگار عالم نیز بیدرنگ طعام بهشتی برای آن حضرت ارسال داشت.
به گزارش افکارنیوز، حضرت فاطمه علیهاالسلام در پیشگاه خدا آن چنان معزز بود که بارها مورد عنایت خاص آسمانی قرار گرفته و موائد گوناگون از سوی پروردگار عالم نازل میشد که اینک به برخی از آنها اشاره میکنیم:
پیامبر عالی قدر اسلام به شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانی وی را از پای درآورده بود، او برای پاره نانی به اتاقهای هریک از زنانش مراجعه کرد، ولی آنان نیز طعامی نداشتند. سرانجام به خانهی دخترش فاطمه علیهاالسلام سرکشید، تا در آن خانهی امید به مقصود رسد، ولی فاطمه علیهاالسلام و بچههایش گرسنه بودند و تکهنانی در آنجا نیز به دست نیامد.
هنوز چند دقیقه بیش نبود که رسول گرامی اسلام منزل دخترش را ترک کرده بود که مختصر طعامی از سوی یکی از همسایهها به آن بانو رسید. فاطمه علیهاالسلام با خود گفت: سوگند به خدا، خود و فرزندانم گرسنه میمانم، ولی این تکه نان و گوشت را به پدرم میخورانم، و لذا یکی از حسنین را به دنبال پدر فرستاد و او را دوباره به خانهاش دعوت کرد.
فاطمه اهدایی همسایه را که دو تکه نان و مختصر گوشتی بود، در یک ظرف سرپوشیده قرار داده بود، چون پدرش دوباره به خانه او برگشت، سراغ طعام رفت و آن را در برابر دیدگان رسول خدا گذاشت، ولی ظرف پر از گوشت و نان بود، و فاطمه علیهاالسلام خود نیز از این مائدهی آسمانی تعجب میکرد و خیره خیره به آن تماشا مینمود. رسول خدا خطاب به دخترش گفت: ای دختر گرامی! این طعام چگونه و از کجا رسید؟ فاطمه علیهاالسلام جواب داد:
هو من عنداللَّه ان اللَّه یرزق من یشا بغیر حساب. فقال: الحمدللَّه الذی جعلک شبیهه بسیدة نسا بنیاسرائیل فانها کانت اذا رزقها اللَّه شیئا فسئلت عنه قالت: «هو من عنداللَّه ان اللَّه یرزق من یشاء بغیر حساب.» (۱)
آن از برکات و الطاف الهی است، خداوند به هرکسی بخواهد بدون محدودیت عطا می کند.
رسول خدا چون سخن دخترش را شنید فرمود: سپاس خدایی را که تو را همانند مریم سرور زنان بنیاسرائیل قرار داده، زیرا او نیز هرگاه مورد عنایت الهی قرار میگرفت و خداوند برایش مائده میفرستاد، که جواب سؤال می گفت: این طعام از جانب خدا است، او به هرکسی بخواهد روزی بیحساب میدهد.
آنگاه رسول خدا علی علیهالسلام را نیز به حضورش فراخواند و همگی از آن غذا خوردند و سیر شدند و زنان و اهلبیت پیامبر نیز دعوت شدند و خوردند، ولی غذا و مائده آسمانی به همان صورت باقی بود. حتی فاطمه علیهاالسلام برای همسایگان نیز از طعام آسمانی که از الطاف خفیه الهی سرچشمه گرفته بود ارسال داشت.... (۲)
موائد آسمانی برای فاطمه علیهاالسلام در یکی دوبار محدود نمیگردد، او بارها از خداوند خویش درخواست طعام کرد و پروردگار عالم نیز بیدرنگ طعام بهشتی برای آن حضرت ارسال داشت از آن جمله: روزی امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به شدت گرسنه بود و از فاطمه علیهاالسلام طعام خواست، ولی در خانه چیزی نبود. فاطمه علیهاالسلام گفت: یا علی! در خانه طعامی نیست، من و بچههایت دو روز است که گرسنهایم و مختصر طعامی هم که بود، آن را به تو خوراندیم و خود در گرسنگی صبر کردیم.
علی علیهالسلام از شنیدن این سخن فوقالعاده ناراحت گشته و اشک در چشمانش حلقه زد و برای تهیه طعام زن و فرزندانش به بازار رفت و یک دینار قرض گرفت تا مشکل گرسنگی خانوادهاش را برطرف سازد، ولی نشد. چرا؟! چون یکی از دوستانش گرفتار بود و گرسنگی و گریه زن و بچهها او را در بیرون از خانه آواره کرده بود، او دنبال نان و پول بود، ولی چارهاش بدون چاره....
علی از درد او آگاه شد و مانند همیشه ایثار کرد و دیگران را بر خود و خانوادهاش مقدم داشت و بدین وسیله یکی از دوستانش را که مقداد نام داشت خوشحال و خوشدل ساخت.
علی علیهالسلام دست خالی شد و نتوانست به خانه رود، رو به سوی مسجد کرد و مشغول عبادت شد از آن سو پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله مأمور گشت شب را در خانهی علی بسر برد و لذا بعد از نماز مغرب و عشا دست علی را گرفت و فرمود: علی جان! امشب مرا به مهمانی خود میپذیری؟ مولای متقیان سکوت کرد، چرا که زمینه پذیرایی نداشت و فاطمه علیهاالسلام و حسنین گرسنه مانده بودند و پول تهیه نان و گوشت فراهم نبود، ولی پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله دوباره اظهار داشت: چرا جواب نمیدهی؟ یا بگو: بلی، تا با تو آیم و یا بگو: نه، تا راه دیگر پیش گیرم. علی علیهالسلام عرض کرد: یا رسولاللَّه! بفرمایید.
رسول خدا دست علی را گرفت، دست در دست او به خانهی فاطمه علیهاالسلام آمد و با هم به خانه وارد شده و با زهرا دیدار کردند، فاطمه علیهاالسلام در حال نماز و نیایش بود و خدا را میخواند، او صدای پدر را شنید و به سوی او آمد و خوشآمد گفت و سفره را باز کرده و غذای مطبوع آورد، تا گرسنگان را سیر کند و چاره نیافتهها را چارهساز باشد.
علی علیهالسلام به فاطمه علیهاالسلام خیرهخیره نگاه میکرد و با زبان بیزبانی سؤال مینمود: یا فاطمه! این طعام از کجا؟
پیش از آنکه فاطمه علیهاالسلام جواب گوید رسول خدا دست بر دوش علی گذاشت و جواب داد: یا علی! هذا جزا دینارک من عنداللَّه.
این غذا پاداش آن دیناری است که به مقداد دادی.
خداوند به شما جریان زکریا و مریم را تکرار کرد. (۳) و از طعامهای بهشتی مرحمت نمود... (۴)
اقرار به رسالت پدر در شکم مادر
وقتی که کفار از پیامبر اسلام (ص) انشقاق قمر را خواستند، زمانی بود که خدیجه (س) به فاطمه (س) حامله بود و خدیجه از این سؤال کفار ناراحت شده و گفت: زهی تأسف برای کسانی که محمد را تکذیب میکنند! در حالی که او فرستادهی پروردگار من است.
پس فاطمه (س) از شکم مادرش صدا کرد: ای مادر! نترس و محزون نباش، زیرا خدا با پدر من میباشد.
پس وقتی که مدت حمل خدیجه (س) تمام شد و موقع وضع حمل رسید، خدیجه فاطمه (س) را به دنیا آورد و او به نور جمال خود تمام جهان را روشن و منور ساخت.(۵)
چرخیدن آسیای دستی به خودی خود در خانه حضرت زهرا (س)
جناب ابوذر می گوید: رسول خدا (ص) مرا به دنبال علی (ع) فرستاد. به خانه اش رفتم و او را خواندم، ولی پاسخ مرا نداد. و آسیاب دستی را دیدم که بدون اینکه کسی باشد به خودی خود، می گردد. دوباره او را خواندم، بیرون آمد و با هم نزد رسول خدا (ص) رفتیم و پیامبر متوجه علی (ع) شد و چیزی به او گفت که من نفهمیدم.
گفتم: شگفتا! از دستاسی که بدون گرداننده می گردد.
آنگاه پیامبر (ص) فرمود: خداوند قلب دخترم فاطمه و اعضا و جوارحش را پر از ایمان و یقین کرده و چون خداوند ضعف او را دانست، پس در روزگار سختی به او کمک کرد و کفایتش نمود. مگر نمی دانی که خداوند، فرشتگانی را قرار داده تا خاندان محمد را یاری دهند؟! (۶)
حرام بودن آتش بر فاطمه زهرا (س)
روزی عایشه بر فاطمه (س) وارد شد، در حالی که آن حضرت برای حسن و حسین (ع) با آرد و شیر و روغن در دیگی غذای حریره درست میک رد. دیگ بر روی اجاق و آتش می جوشید و بالا می آمد و فاطمه (س) آن را با دست خود هم می زد.
عایشه با اضطراب و نگرانی از نزد او بیرون آمده، نزد پدرش ابوبکر رفت و گفت: ای پدر! من از فاطمه چیز شگفت آوری دیدم، و آن اینکه دست به درون دیگی که بر روی آتش می جوشید برده، آن را به هم می زد.
گفت: دخترکم! این را پنهان کن که کار مهمی است.
این خبر که به گوش پیامبر اکرم (ص) رسید، بر بالای منبر رفت و حمد و سپس الهی را به جای آورد، سپس فرمود:
همانا مردم دیدن دیگ و آتش را بزرگ شمرده و تعجب می کنند. سوگند به آن کسی که مرا به پیامبری برگزید، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خدای عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موی و رگ و پیوند فاطمه حرام کرده است، فرزندان و شیعیان او را از آتش دور نمود، برخی از فرزندان فاطمه دارای رتبه و مقامی هستند که آتش و خورشید و ماه از آنها فرمانبرداری کرده در پیش رویش جنیان شمشیر زده، پیامبران به پیمان و عهد خود دربارهی او وفا میکنند، زمین گنجینههای خودش را تسلیم او نموده، آسمان برکاتش را بر او نازل می کند.
وای، وای، وای به حال کسی که در فضیلت و برتری فاطمه شک و تردید به خود راه دهد، و لعنت و نفرین خدا بر کسی که شوهر او، علی بن اب یطالب را دشمن داشته به امامت فرزندان او راضی نباشد. همانا فاطمه، خود دارای جایگاهی است و شیعیانش نیز بهترین جایگاهها را خواهند داشت. همانا فاطمه پیش از من دعا می کند و شفاعت می نماید و شفاعتش علی رغم میل کسانی که با او مخالفت می کنند، پذیرفته می شود.(۷)
انتهای پیام/
کد مطلب: 326893