الاخره تکلیف تنها ویترین قابل عرضه شهرستان در عرصه صنعت – فولاد آذربایجان و مجتمع فولاد میانه- با واگذاری آن یکسره شد ولی آلامی سره از درون سینه های مالامال درد سر بیرون آورد که جانکاه است.
در این میان پرسشی اساسی مطرح است و آن اینکه در چنین شرایط خطیری ، نقش مسئولین و رسانه ها چیست؟ اصولا وقتی مسئولین برای مطرح شدن خود در هر امر خُردی ، دست به هر کاری می زنند و مسابقه می گذارند و رسانه ها در کسوت اطلاع رسانی ، آن رویدادها را پوشش می دهند ، آدمی متاثر و متالم می گردد و با خود کلنجار می رود که آیا این مسئله حیاتی – واگذاری- ارزش حتی پیگیری توام با نتایج مثبت از طرف مدیران و مطرح کردن از طرف رسانه ها را نداشت؟ پس کارکرد واقعی مسئولین و رسانه ها چه می شود؟ آیا فقط مردم در نزدیکی انتخابات مجلس به عنوان یک عدد به حساب می آیند و آیا سیاست سکوت و عدم روشنگری از طرف اکثر رسانه ها نشانی از بی اهمیتی این موضوع مهم در اقتصاد منطقه نیست؟
وقتی مسئولین برای عوامفریبی شوی تبلیغاتی برگزار می کنند که در مورد واگذاری چنین و چنان می کنیم و واقعیت های موجود چیزی بر خلاف ادعای آنها را اثبات می کند ، دیگر چه می شود کرد؟ آیا آب رفته به جوی باز خواهد گشت؟ آیا وجدانهای بیدار این انفعال کشنده را و این بی خیالی توام با رامشی عذاب آور را فراموش خواهند کرد؟ مگر هنوز درد فراق این دیار باستانی از آزادراه تبریز-زنجان تسکین یافته بود که باز هم ضربه ای مهلک بر پیکره نزار این رعنای دوست داشتنی –میانه مظلوم- وارد شد ؟
در فضایی که بحران رو به تزاید بیکاری ، کمر خانواده ها را شکسته و تبعات جدی برای جامعه ما در بسیاری حوزه ها در بر داشته ، تنها پایگاه دولتی منطقه در حوزه صنعت با اشتغال زایی قابل توجه ، به بخش خصوصی با آن مختصات ، ویژگیها و آرمانهای خاص خودش واگذار گردید و آه و حسرت بر دلها نهاد و این پرسش بنیادین را مطرح کرد که چگونه از بین این هفت طرح فولادی قرعه بنام میانه افتاد؟ بخش خصوصی به حق طالب بدست آوردن سرمایه گذاری خود در کوتاهترین بازه زمانی است و تنها دنبال سود بیشتر با حداقل نیروی انسانی می باشد و در شرایطی که قانون کار را بهترین مفر قانونی برای تعدیل نیرو می داند ، چه کسی مسئول پیشامدهای آتی خواهد بود؟ مگر شرایط محیط هایی که قانون کار در آنها اجرایی می گردد را نمی دانیم؟ آیا به فردا و فرداها فکر کرده ایم؟ آیا بعد از 28 ماه فرآیند فرسایشی استخدام با آن همه تبلیغات تهوع آور ، باز هم تکلیف این حدود 250 نفر نامعلوم بوده و باید انتظار کشنده بکشند؟ آیا اینکه خریدار –بانک ملت-مطابق قانون تا 5 سال حق تعدیل نیرو را ندارد ، کسی پاسخگو خواهد بود که بعد از 5 سال وضعیت پرسنل چه خواهد شد و آیا باید بعد از 5 سال مثلا در سن 35-40 سالگی دوباره برای آزمون دیگری ثبت نام کرد؟! مگر نه اینکه بعد از 5 سال شرایط سنی مناسب استخدام نخواهد بود؟
کاش ... کاش حداقل مسئولین و در کنار آنها رسانه های مستقل و تاثیرگذار بومی از کنار این چنین مسئله ای براحتی عبور نمی کردند چرا که قضاوت تاریخ بی حب و بغض ، بی رحمانه و از روی واقعیات خواهد بود.
کاش منافع شهرستان بر منافع شخصی و گروهی ترجیح داده می شد
کاش میانه در این رویداد تاریخی متضرر و چشمه اشتغال زایی منطقه به خشکی نگراید
کاش میانه در آینده ای نزدیک به آنچه استحقاقش را دارد نائل شود
کاش قلب مسئولین نیز برای تعالی این سامان بیش از پیش بتپد
کاش ...
خدا عاقبت همه ما را به خیر بکناد ...
حامد محقق – میانه – 17 اردیبهشت ماه 93