بنام خالق زیبایی ها .....
سخن خود را با نام خدایی شروع میکنم که زیبایی ها و فرشته ها را آفرید . خداوندی که آتنا را در 5 تیر 1390 همچون فرشته ها زیبا آفرید.
آتنای عزیز ، 28 خرداد 96 خبری در فضای مجازی دست به دست شد ، خبری مبنی بر گمشدنت. گمشدن دختر بچه ای 7 ساله. دختر بچه ای از دیار مغان.
خبر گمشدنت باعث التهاب اذهان و نگرانی شد. گمگشته ای شدی که هیچگاه آمدنی برای تو نبود. همگان در پی یافتنت بودند ولی اثری از تو فرشته زیبا و کوچولو نبود.
آتنای معصوم ، سرانجام بعد از 3 هفته بی خبری و دوری از پدر و مادر و خواهر 3 ساله ات خبر کشف پیکر بی جانت در زیر تلی از خاک و در بشکه آبی رنگ ، فرجام انتظاری دردناک و داغدار کردن همگان گردید.
آتنای عزیز فرشته معصوم ، تو نیز قربانی شیطان صفتی و بوالهوسی یک حیوان انسان نما شدی.
آتنای عزیز تو بمانند کبوتری بودی که برای نوشیدن جرعه ای آب در دام یک حیوان درنده و یک صیاد بی رحم افتادی.
تصویر قاتل آتنا
آتنای عزیز تو برای کمک به پدر دست فروشت رفته بودی ولی قربانی صیاد شیطان صفت و در کمین شده افتادی.
ای فرشته زیبا از دیار مغان پدر نیستم ولی می دانم داغ دل پدرت را. پدری که جگرگوشه اش بمانند یک کبوتر پرپر شد .
آتنای عزیز نمی دانم وقتی صیاد بی رحم ، شکارچی درنده ، جلوی نفس کشیدنت را گرفته بود چطور داشتی بال بال میزدی ؟ چطور برای رهایی از چنگال کفدار دست و پا میزدی ؟ چطور در آخرین لحظات زندگی کودکانه ات بازی ها و عروسک های در انتظارت را به یاد آوردی. نمیدانم ؟ و نمی دانم چطور آخرین نفست را کشیدی ؟ نمیدانم و نمی دانم های دیگر.......
آتنای عزیز و زیبا 19 تیر 96 خبر پرپر شدنت داغ تازه ای بر دل همه مردم غیور و غیرتمند ایران زمین نهاد. طوری که اشک در چشمانمان گرد آمد . اشک هایی که بخاطر بیگناهیت و معصومیت ریخته شدند .
آتنای عزیز به قاتل تو می گویند : مرد شیطان صفت. ولی اون مرد نبود . چون اگه مرد بود مثل مولایش ابوالفضل العباس برای رهایی زهرای 3 ساله از تشنگی جان خود را فدا میکرد ولی قاتل بی رحم تو شمر زمان شد و جانت را گرفت.
آتنای عزیز الان که دیگر نیستی و مهمان بهشت شدی ، پدر و مادرت از داغ دوریت با خودشان زمزمه می کنند که دخترم ای کاش گذر زمان در دستانمان بود: آنوقت لحظه های با تو بودن را آنقدر طولانی میکردیم که برای بی تو بودن دیگر وقتی نمیماند.
آتنای عزیزمان ، انگار ملائک تو را میان بوسه هایی که برای خدا فرستادیم دزدیدند. عطر برگ های لیمو ، درخت توت ، زیتون و میوه های کال درخت انبه ی باغ ها را چه زود به فراموشی سپردی؟!چگونه توانستی آن همه خاطره را در یک لحظه تمام کنی. همه را می بینیم اما جزء تو که خاطره ای شدی ماندگار برای قلب هایی که منتظرت هستند.
گناه آسمانی که تورا به آغوش کشید و باخود برد را هرگز نخواهیم بخشید. تو میان بودنت و یادت ، یادت را برایمان گذاشتی و بودنت را افسانه ساختی.
آتنای عزیز تو نیز قربانی دیگری شدی از جنس تجاوز . تو نیز بخاطر هوس رانی یک شیطان پر کشیدی .آتنای عزیز نمیدانم تا کی باید آتناهای دیگر هم مثل تو و بمانند تو پر بکشند . روحت شاد.