احترامت واجبه خاندایی! اما حرف از مردونگی نزن که هیچ خوشم نمیآد … کی واسه من قد یه نخود مردونگی رو کرد تا من واسش یه خروار رو کنم؟ … این دنیا همیشه واسه من کلک بوده و نامردی … به هر کی گفتم نوکرتم خنجر کوبید تو این جیگرم … دیدم فرمون که می تونست یه محلی رو جابجا کنه … وقتی زجرش می دادن می رفت عرق می خورد و عربده می کشید دیوارا تکون می خوردن و هرچی نامرده عینهو موش تو سوراخ راهآبها قایم می شدن، چی شد؟ …. رفت زیارت و گذاشت کنار … مثل یه مرد شروع کرد کاسبی کردن و پول حلال خوردن … اما مگه گذاشتن … این نظام روزگاره … یعنی این روزگاره خاندایی … نزنی، می زننت … حالا داش فرمون کجاست ؟ … اون فاطی که تو این دنیا آزارش به یه مورچه هم نرسیده بود کجاست؟ … همه دل خوشیش تو این دنیا ما بودیم و همه سرگرمیش اون رادیو .. الهی نور به قبرشون بباره … چقدر شبای ماه رمضون من و داش فرمون راه می افتادیم و میرفتیم، هر چی اون کاسبی کرده بود برای فقیر فقرا، سحری میخرید و پول افطاریشونو میداد … حالا چی شد؟ … سه تا بیمعرفت … سه تا از خدا بی خبر، مفت مفت اونا فرستادند زیر خاک … منم این کار و می کنم … منم میفرستمشون زیر خاک … تازه این اولیش بود … تو نمره … رو پاهام افتاده بود … نمیدونی چه التماسی میکرد، ننه … چشاش داشت از کاسه در میاومد خاندایی … میفهمی … چشاش داشت از کاسه در میاومد … اونارم وادار به التماس میکنم … حساب یک یک شونو می رسم … بدتون نیاد .. شما دیگه برا خودتون عمرتونو کردید … منم دو تا گیر کوچیک دارم … یکی اینکه به این ننه مشهدی قول دارم ببرمش مشهد زیارت … یکیم یه جوری مهرم و از دل اعظم بیارم بیرون .. فقط همین و همین … خیال میکنی چی میشه خاندایی … کسی از مردن ما ناراحت میشه؟ … نه ننه … سه دفعه که آفتاب بیفته سر اون دیفال و سه دفعه که اذون مغرب و بگن همه یادشون می ره که ما چی بودیم و واسه چی مردیم … همینطور که ما یادمون رفته … دیگه تو این دوره زمونه کسی حوصله داستان گوش کردنو نداره.»
جوایز فیلم قیصر:
بهترین فیلم به مفهوم مطلق، بهترین کارگردانی، بهترین هنرپیشه مرد نقش اول. جشنواره فیلم سپاس تهران ۱۳۴۸
بهترین فیلم به مفهوم مطلق، بهترین کارگردانی، بهترین هنرپیشه مرد نقش اول، بهترین هنرپیشه مرد نقش دوم، بهترین موسیقی متن. جشنواره سپاس ۱۳۴۹
جایزه اول سندیکای تهیهکنندگان ایران. ۱۳۴۸
جایزه تمبر طلا ۱۳۴۸ - برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد (بهروز وثوقی) در دومین جشنواره سینمایی سپاس تهران ۱۳۴۸
برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن (ایران دفتری) دردومین جشنواره سینمایی سپاس تهران ۱۳۴۸
برنده جایزه بهترین کارگردانی (کیمیایی) در دومین جشنواره سینمایی سپاس تهران ۱۳۴۸
برنده جایزه بهترین موسیقی متن (اسفندیار منفردزاده) در دومین جشنواره سینمایی سپاس تهران ۱۳۴۸
حضور در جشنواره فوروم دزامایژ پاریس ۱۳۸۲ در فرانسه
حضور در دوره سوم جشنواره بین المللی سینما اتوپیا پاریس ۱۳۶۵ درفرانسه
حضور در جشنواره بین المللی فیلمها ایرانی موسسه فیلم برتانیا ۱۳۷۸ درانگلستان
حضور در جشنواره بین المللی موزه ماچیدا ۱۳۷۳ درژاپن
حضور در جشنواره مروری بر سینمای ایران در دهه هفتاد میلادی در موزه هنرهای گرافیکی ماچیدا (ژاپن ) ۱۳۷۲
حضور در جشنواره بین المللی فیلم سه قاره نانت ـ دوره دوازدهم (فرانسه ) ۱۳۷۲
جشنواره بین المللی فیلم مستند دانشگاه شیکاگو (آمریکا ) ۱۳۷۹
جایزه منتقدین تهران
نامزد شرکت در جشنواره بینالمللی فیلم برلین
قیصر ساخته مسعود کیمیایی در سال 1348 و بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی در آن نقش آفرینی کردند.
این روزا گوزن و سر نمی برن، می شکنن شاخشو میفرستن تو باغ این روزا طاقو نمیریزن سرش سر گلشونو می کوبن به طاق آخر نمایشا عوض شده همه نقش همو بازی می کنن اونایی که چشمشون به قدرته، هم پیاله هاشو راضی می کنن نمی دونم اگه برگردیم عقب دل طوقی واسه کی پر می زنه؟ اگه فرمونو یه شب دوره کنن چندتا چاقو پشت قیصر میزنه؟ نمی دونم اگه برگردیم عقب داش آکل به عشق کی سر می کنه؟ اگه رستمو ببینه روی خاک پشتشو بازم به خنجر میکنه؟ پای روضه ی خودت گریه نکن وقتی گریه ننگ مردونگیه دوره ای که عاقلاش زنجیرین سوته دل شدن یه دیوونگیه این روزا دوره ی غیرت کشیه کی میدونه قیصر این روزا کجاست؟ بُکشی و نکشی، می کُشنت اینجا بازارچه ی آب منگولیهاست
این مطلب توسط حامد - قره داغی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۷/۱۲ - ۱۳:۴۰
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.