در ایران، ماهنامه تخصصی دنیای فوتبال به افشای جزئیاتی تکاندهنده درباره سوءاستفادههای جنسی از کودکان و نوجوانان در برخی مدارس فوتبال پرداخته. این ماجرا قبلاً نیز در رسانههای ایران منتشر شده اما نزد افکار عمومی، بازتاب مناسبی، مشابه با نمونههایی که در اروپا یا آمریکا رخ داده است، پیدا نکرده.
سال گذشته روزنامه شرق در شماره ۲۷ اردیبهشت، گزارش اصلی صفحه حوادث را به آزار جنسی ۱۵ نوجوان اصفهانی علاقمند به فوتبال اختصاص داد. یک واسطه فوتبالی، به آنها در خوابگاه تجاوز کرده و فیلم میگرفت. سعید از قربانیان شیفتگی به فوتبال، این هتک حرمت را به پدرش گفت.
پلیس اصفهان با کشف فیلمها متوجه شد شکارچی نوجوانان سیزده تا هفده ساله، ضمن سوءاستفاده جنسی «آنها را تا سرحد مرگ» کتک میزده. نوجوانانی که نفری شش میلیون تومان پرداخته بودند تا هم کتک بخورند و هم مورد تجاوز قرار بگیرند.
وقتی پدر و مادر بچهها با اردو تماس میگرفتند تا با فرزندانشان صحبت کنند، بهشان گفته میشد چون تمرینات فشرده است، نمیتوانید حرف بزنید! در آن مقطع، پرونده به دادگاه کیفری تهران ارسال شد تا قاضی شعبه ۷۷، رای نهایی را صادر کند.
حالا با انتشار اخباری درباره نمونههای جدید، سایت خبری عصر ایران نوشته: کاش حداقل در لندن رخ داده بود تا وجدان بیدار اسماعیل فلاح، گزارشی از آن تهیه میکرد و ما برای انحطاط اخلاقی غرب، به نشانه تاسف سری تکان میدادیم.
این سایت، در گزارش خود آورده است: «سوء استفاده از کودکان، رفتار شنیعی است که با آب زمزم هم از دامن ورزش پاک نمیشود. اما عادت کردهایم در پی درمان نباشیم، ما به زخم عادت میکنیم، بعد از مدتی آن را میپذیریم و جزئی از زندگیمان میشود.»
سردبیر روزنامه روزگار چاپ تهران نیز ۱۳ شهریور ۹۰ از خوانندگانش عذرخواهی کرد. به این دلیل که به نوشته او، قبلاً برای اخبار حوادث شرمنده بوده اما حالا برای اخبار ورزشی هم باید اظهار شرم کند.
عنوان گزارش ماهنامه دنیای فوتبال به قلم فرشید فتاحی هم برگرفته از فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند» ساخته پوران درخشنده است که به همین موضوع اختصاص دارد. برنامه تلویزیونی ۹۰ نیز سال گذشته گزارشی را پخش کرد که یکی از مربیان گفت به کودکان، آب میوه بیهوش کننده میخورانند و هنگام تجاوز از صحنه فیلم میگیرند و بعد که بازیکن به هوش آمد، میگویند اگر در قراردادها گوش به فرمان نباشند، فیلم تکثیر خواهد شد.
ناصر فریادشیران از مربیان مطرح فوتبال در این باره گفته: «سن مدارس فوتبال پایین آمده و بچهها از ۵ سالگی هم میتوانند وارد شوند. تعداد مربیان در فوتبال ایران هر روز بیشتر میشود. کمیته آموزش فدراسیون تنها مدرک میدهد و قصد دارد آمار تعداد شرکتکنندگان کلاسهایش را بالاتر ببرد. مادری فرزندش را به مدرسه فوتبال میبرد، ماجرا وقتی دردناکتر میشود که آن فرزند، پدر خود را از دست داده . اینها از خانوادهها و بچهها سوءاستفادههای جنسی میکنند.»
فریادشیران درباره سوءاستفاده مربیان از خانوادهها و ایجاد روابط غیر اخلاقی، مصداق مشخصی را هم ذکر میکند: «رییس وقت فدراسیون باور نمی کرد. تا اینکه اثبات شد مربیان پایه در آن دوره هم دلالی کردند، هم صغر سنی به مسابقات بردند و هم کارهای شرم آور انجام دادند.»
موقعیت زمانی که او اشاره میکند، مربوط به محرومیت تیم نوجوانان ایران از سوی فیفاست. تیمی که سرمربیاش در ماجرای قتل همسر ناصرمحمدخانی نیز بازداشت شد. فریادشیران میگوید فدراسیون فوتبال باید تمام مدارس فوتبال را تعطیل کند. در تلویزیون اعلام کند که هیچ مدرسهای فوتبالی مجوز قانونی ندارد. سپس استانداردهایش برای راهاندازی مدرسه فوتبال را اعلام کند.
او در برنامه ورزشی «رادیو گفتگو» هم گفته: «مگر در مورد یک باشگاه مطرح، آن همه بحث پیش نیامد و افشاگری صورت نگرفت. اما چه اتفاقی افتاد؟ همان فرد اکنون در همان پست و همان باشگاه مشغول است.»
دنیای فوتبال نوشته: «منظورفریادشیران، افشاگری حسن روشن علیه رییس آکادمی باشگاه استقلال است که اسنادش را به خبرگزاریها ارائه کرد و جنجال بزرگی راه افتاد اما در نهایت راه به جایی نبرد. آزار جنسی فوتبالیستهای رده سنی پایه، چندان هم در ایران بی سابقه نیست.»
در گزارش این نشریه آمده: «مرداد ۸۹ مسئول ورزشگاه مرغوبکار، آزار جنسی بازیکنان مدرسه فوتبال خود را تکذیب کرد. این تکذیبیه در پی چاپ اخباری بود که خبر از آزار جنسی نونهالان و نوجوانان در فصل تستگیری و استعدادیابی میداد.»
گاهی دختران هوادار نیز آسیب میبینند. شاهرخ خسروی مسئول سابق کمیته مشوقین باشگاه استقلال به سایت جهان نیوز گفته بود: «ما لیدری داریم که با تیم به شهرستان میرود. دخترهای معصومی که دم هتل میآیند تا بازیکن ها را ببینند، داخل اتاق ها میبرد و...»
مجله دنیای فوتبال در گزارش خود با اشاره به بازداشت یکی از مسئولان مدارس فوتبال در جنوب تهران نوشته: «حتی گوشی تلفن همراهش پر از صحنههای تجاوز و عکسهاست. اما پس از ارسال پرونده به دادگاه، او از اتهامات تبرئه شد و به شغل خود بازگشت.»
مهدی رستمپور