درباره من وقتی بزرگ می شوی دور قلبت سیم خاردار می کشی و در مراسم تدفین درختها شرکت می کنی و فاتحه تمام آواز ها و پرنده ها را می خوانی و یکروز یادت می افتد که تو سالهاست چشمانت را گم کرده ی و دستانت را در کوچه های کودکی جا گذشته ای آن روز دیگر خیلی دیر شده است فردای آن روز ترا به خاک می دهند و می گویند: خیلی بزرگ شده بود... |
شرلوک-هلمز
(holmz221 )
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|