|
Hootan
(
![]()
آلبوم:
فقر
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
61 بازدید امروز: 61
توضیحات:
دخترک طبق معمول هر روز،جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفش های قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد.
بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد:"اگه تا آخر ماه،هر روز بتونی تمام چسب زخم هاتو بفروشی، آخر ماه کفش های قرمز رو برات میخرم." دخترک به کفش ها نگاه کرد و با خود گفت:"یعنی من باید دعا کنم که هر روز دست و پا یا صورت100نفر زخم بشه تا..."و بعد شانه هایش را بالا انداخت. و راه افتاد و گفت:"نه...خدانکنه...اصلا کفش نمیخوام
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۲/۰۷ ساعت 17:30
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |