نرم شدن حروف بی صدا səssiz yumuşaması
اگر 5 حرف بی صدای k, t ,p, çو qدر آخر کلمه ای باشند و بعد از آن ها پسوندی به کلمه بچسبد که حرف اولش صدادار (مصوت- səsli) باشد آن زمان حروف یاد شده به ترتیب زیر به تبدیل می شوند.
q → ğ , t → d , p → b , ç → c , k → y
|
k→ y
|
|
t→d
|
|
pişik – im →pişiyim
|
گربه ام
|
Yarat (maq) – an → yaradan
|
خالق
|
Dəlik – i → dəliyi
|
سوراخش
|
ərit(mək) – ir → əridir
|
ذوب می کند
|
p → b
|
|
ç → c
|
|
xarap – ı → xarabı
|
خرابش
|
ağaç – a → ağaca
|
به درخت
|
corap – ı → corabı
|
جوراب را
|
qılınç – ım → qılıncım
|
شمشیرم
|
q→ ğ
|
qulaq – ım →qulağım
|
ağlamaq – ı → ağlamağı
|
البته استثناهایی وجود دارد که نرم شدن صورت نمی گیرد :
تک هجایی
|
دو هجایی ها
|
سه هجایی ها
|
چهار هجایی ها
|
iç, et, üç, fərq, türk ...
|
qeyrət, ...
|
...
|
Mədəniyət, ədəbiyat ...
|
همچنین کلماتی که اسم خاص می باشند از این قاعده مستثنی می باشند.
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
مرسی از زحمات شما! ولی من می خواهم از نظر زبان شناسی به اشتباهات متون ارسالی اشاره بکنم که نویسنده به آنها توجه نکرده است:
ــ عمل پالاتالیزآسیون Palatalisation(نرم سازی حروف بی صدا: حروف هجابر): مثال در زبان فارسی:
گ در گفتار نرم نشده
گ در گرفتار، گیره، گیوه نرم شده
ک در کار، کور نرم نشده
ک در کرمان، کردار، ترک نرم شده
مثال در آذری:
گول (gol) بازو نرم نشده
گئول (göl ) حوض نرم شده
ـ توجه!
آنچه را که شما توضیح می دهید در واقع نرم سازی نیست بلکه تجانس یعنی نزدیک سازی دو تا حروف غیرمصوت است که در زبان شناسی به آن " Assimilation" گفته می شود. ما دونوع تجانس حروف بی صدا داریم:
ــ تجانس کامل
ـ تجانس جزئی
علاوه بر این در بعضی از زبانها مثل چکی و غیره برای نرم کردن (t, d) قاعده مبتنی براین است که بعد از آنها یک (y/j) می آید و صدای " ائی " (ty, Tij) می دهد. ولی این قاعده مختص زبان آذری نیست که در گروه زبانهای ترک و تاتاری قرار دارد.
فرهاد فیض اللهی: سلام! مرسی از زحمات شما! ولی من می خواهم از نظر زبان شناسی به اشتباهات متون ارسالی اشاره بکنم که نویسنده به آنها توجه نکرده است: ــ عمل پالاتالیزآسیون Palatalisation(نرم سازی حروف بی صدا: حروف هجابر): مثال در زبان فارسی: گ در گفتار نرم نشده گ در گرفتار، گیره، گیوه نرم شده ک در کار، کور نرم نشده ک در کرمان، کردار، ترک نرم شده مثال در آذری: گول (gol) بازو نرم نشده گئول (göl ) حوض نرم شده ـ توجه! آنچه را که شما توضیح می دهید در واقع نرم سازی نیست بلکه تجانس یعنی نزدیک سازی دو تا حروف غیرمصوت است که در زبان شناسی به آن " Assimilation" گفته می شود. ما دونوع تجانس حروف بی صدا داریم: ــ تجانس کامل ـ تجانس جزئی علاوه بر این در بعضی از زبانها مثل چکی و غیره برای نرم کردن (t, d) قاعده مبتنی براین است که بعد از آنها یک (y/j) می آید و صدای " ائی " (ty, Tij) می دهد. ولی این ق
حالا اسمش رو نرم شدن گذاشتن من خودم هم به نوعی کپی برداری کردم شاید حرف های شما درست باشد
اما در مورد قول و گؤل نوشته بودین
اصلا ما گول نداریم ما قول داریم یعنی با ق . من فکر می کنم شما در این حالت اشتباه می کنید. نرم شدن در حروف انتهایی کلمه صورت می گیره . من فارسی رو نمی دونم که چطوری ک بعضی جاها صدای ک در کور رو می ده باعضی جاها صدای ک در کشف. در ترکی ثابته
اگر حرف آخر کلمه و حرف اول پسوند مصوت باشد حرف ی میانجی می آید ( بعضی جا ها ن)
مییانا - ی --- مییانانی
dəli --- əm-------------dəliyəm
در ضمن بهتره بگید زبان ترکی یا ترکی آذربایجانی نه اینکه زبان آذری
زحلم گئدیر بو فارس دیلیندن
چه فرقی می کند که ما بازو (gol) را با ق عربی و یا با گ فارسی بنویسم. در این مورد اجبار فونتیکی موجود نیست زیرا از نظر پالاتولوژی و پالاتوگرافی محل تشکیل گ و ق هر دو یکی هستند.
از زاویه دید زبان شناسی هیچ مشکل علمی ـ زبان شناسی موجود نیست که ما نتوانیم بازو را به صوت گول یل فول بنویسیم
در زبان فارسی از آنجائی که حرکات (فتحه، کسره و ضمه) بر روی حروف غیرمصوت سوار می شوند ما می توانیم آنها را هم به صورت (گل یا قل) بنویسیم که در هر دو گ و ق با ضمه نوشته شده اند.
من در مورد نرم سازی 100% مطمئن هستم. شما در این شک نکنید که خیلی دستورنویسان باعث خطاهای عجیب و غریب می شوند و اگر ما آسیب شناسی دستورنویسان را بنویسیم و آنها را باهمدیگر مقاسیه بکنیم با اغلاطی مواجه می شویم که آدم می تواند در آنها شنا بکند.
من همین پاتولوژی دستور نویسان را نسبت به زبان فارسی نوشته ام . شاید باورتان نشود که استادی مثل ناتل خانلری 34 صفحه ورق امتحانی اغلاط دستوری داشت. شما کافی است به دفترچه هائی که فعلا در فرهنگستان در مورد دستور زبان فارسی نوشته شده اند، رجوع بکنید و بببینید که چقدر غلط دارند.
اگر شما در صدد هستید زبان آذری را تدریس بکنید چرا از طریق کتابهای چند جلدی "اروج اف" و " پروفسور دکتر صالح علی اف" اقدام نمی کنید.
قواعد زبان ترکی (ترکی رایج در ترکیه) هم از نظر تعداد حروف، دستور، صرف و معنای و غیره با آذری خودمان خیلی فرق دارد، مثال:
آذری: بکار (برگرفته از فارسی) بیکار، فرد بدون اشتغال
ترکی ترکیه: بکار (برگرفته از فارسی با معنی غلط) مجرد
آذری: کرخانا (برگرفته از کارخانه فارسی) کارخانه
ترکی ترکیه: کرحانا (برگرفته از فارسی با تلفط غلط) فاحشه خانه
آذری: دال ( برگرفته از زبان مغولی) پشت
ترکی ترکیه: دال (برگرفته از زبان عربی) شاخه درخت
آقای ساعدی هر زبانی وسیله ای برای برقراری تماس، تبادل افکار و یک وسیله ای برای غنی سازی فکر، اندیشه و جهان بینی است. چرا شما از زبان فارسی زهره ترک هستید من نمی دانم. این رفتار در یک سایت علنی دلالت بر برخورد نزدیک بینانه و محدود ایده ئولوژیکی است.
در محدویت فکری از کارآئی و خلاقیت خبری نیست. بگذارید جهانی فکر بکنیم، جهان شمول باشیم، در راستای شکوفائی کل بشریت گام برداریم تا یک کمی انسانیت ناچیز را حفظ بکنیم که نقظه مشترک ماست.
فرهاد فیض اللهی: آقای ساعدی
من کلا الفبای عربی رو برای نوشتن ترکی ( هر چند نمی دانم شما به چه علتی اصرار دارید واژه آذری رو به کار ببرید) مناسب نمی دونم.
من اصرار نکردم که ما باید حتما رونویس (ترانس کریپسیون) امثال مورد نظر را با حروف عربی یا فارسی بنویسیم. من ترجیح می دهم واژه های آذری را با حروق کریل بنویسم تا لاتین. زیرا که متأسفانه بعضی از حروف موجود آذری در کریل به لاتین برگردانده و رونویسی دقیق نشده اند و این جای تأسف است.
اگر بنا باشد، من رونویس حروف زبان آذری میانه ای را به حرف لاتین بنویسم از ترکیه یا باکو تقلید نمی کنم. در آزمایشگاه پالاتوگرافی بطور دقیق تلفظ رایج در میانه را ارائه می دهم که با جغرافیای زبان همخوانی داشته باشد.
شما نمی توانید dəliyi را دقیق بخوانید و به زبان دیگری رونویسی بکنی، آنطوری که آن را نوشته اید زیرا از نظر نوشتاری غلط است. باید بنویسید: dəliye که آن e کوتاه شده و به آن در زبان شناسی (ئه Pipet e) گفته می شود.
چرا ما باید اغلاظ دیگران را تکرار بکنیم؟ ما نیازی به این نداریم. شما فرض بفرمائید که من می خواهم از شما زبان آذری را یاد بگیریم و من به عنوان یک فردی آموزنده، با نوشته هائی برخورد می کنم که از کاربرد زبانی ـ منطقی خودمان دور است.
شما به کو (q) توجه بکنید در زبان لاتین مابین q و k هیج فرقی نیست. در کجای ایران به گوش در زبان آذری (کولاک qulaq) گفته می شود؟ در آذری گوش (گولاغ ) تلفظ می شود. در زبان شناسی غ در واقع ر است که لوله می شود. با تمرین با آن می رسید.
عزیزم، محل تلفظ kو q از زمین تا آسمان با غ فرق می کند. خودتان تمرین بکنید تا محل تلفط آنها را تشخیص بدهید.
شما زحمت بکشید حروف الفبای آذری میانه را بنویسید و من برای شما نتایج پالاتوگرافی را می فرستم تا خودمان ایزوگامهای زبان شناسی برای آذری میانه تعریف بکنیم و با حروف مطابق رایج در فونتیک آنها را ارائه بدهیم تا هیچ احدی نتواند از ما ایراد بگیرد. کار تقلیدی به دردمان نمی خورد و سازنده هم نیست.
خیلیها هستند که از زبان شناسی کوچکترین اطلاعات اساسی را ندارند ولی برای دیگران آموزش زبان می نویسند . من می توانم در اغلاط همه این کتابها شنا بکنم که فقط به خاطر پول درآوردن از روی کتابهای مختلف ترجمه کرده و درهم چپانده اند.
منظور من از انتقاد رسیدن به کارآئی و خلاقیت است و من درصدد نیستم شما را در رسیدن به اهدافتان به نعویق بیاندازم.
مرسی از لطفتان
یکی از مشکلات من همین حرف آخر کلمات دو یا چند هجایی است که ق (q) نوشته می شود در حالی که در زبان مردم چه میانه چه سایر شهر های آذربایجان ق تلفظ نمی شود - چیزی بین غ و خ
من از شما صمیمانه می خوام که بیایید و کمک کنید-- ممنون