عتراف های داریوش به وحشی گری
*متأسفانه مبالغه های فراوان در برقراری عدالت و انسانیت در ایران باستان می شود و از سوی دیگر، اسلام را مساوی با وحشی گری معرفی می کنند.
بدور از شایعات، عباراتی از زبان داریوش در بیستون را می آوریم. چه شد که مجازاتهای مجرمان در اسلام، وحشیگریست، اما این رفتارها را نباید وحشیگری به حساب آورد؟
«در بابل تیر به مقعد ندینتبیره و بزرگانی که با او بودند فرو کردم.» (پی یر لوکوک، کتیبه های هخامنشی، ص 227)
«فرورتی دستگیر و به سوی من آورده شد، بینی، گوش ها، زبان او را بریدم و یک چشمش را درآوردم، بر درگاه من، او در زنجیر نمایش داده شد، تمام سپاه او را دیدند، سپس، در اکباتان تیر به مقعد او فرو کردم و در دژ، در اکباتان، به دار آویختم». (کتیبه های هخامنشی، ص234)
«من تصمیم گرفتم: ارخه و مردانی که وفاداران اصلی او بودند در بابل تیر به مقعدشان فرو شود.». (کتیبه های هخامنشی،244)
«من تصمیم گرفتم: ارخه و بزرگانی را که با او بودند روی تیر نوک تیز بگذارند. آن گاه ارخه و مردانی که وفاداران اصلی او بودند، در بابل تیر به مقعدشان فرو شد.» (کتیبه های هخامنشی، 244)
«چیسنتخمه را دستگیر کرد؛ او را به سوی من آوردند. آنگاه من بینی و گوش هایش را بریدم و یک چشمش را درآوردم. در درگاه من، او زنجیر شده به نمایش گذاشته شد. تمام سپاه او را دیدند. سپس در اربلا تیر به مقعد او فرو کردم». (کتیبه های هخامنشی، ص 235)
«آن گاه، این وهیزداته و مردانی را که وفاداران اصلی او بودند، در شهری به نام هووادیچیه، در پارس تیر به مقعدشان فروکردم». (کتیبه های هخامنشی، صفحات 234)
«آن گاه، این وهیزداته و مردانی را که وفاداران اصلی او بودند، در شهری به نام هووادیچیه، در پارس تیر به مقعدشان فروکردم». (کتیبه های هخامنشی، صفحه 238)
کتیبه های هخامنشی، پییر لوکوک، ترجمه: نازیلا خلخالی، تهران، نشر فرزان روز، چاپ اول، 1382