هرچند شاید یک روزی شهر میانه را بالاجبار ترک کردم.اما همیشه یک میانه ای در نام آوری آن از هیچ تلاشی دریغ نخواهم کرد.در این چند سال اقامتم در میانه ،دوست داشتم .از راههای مختلف ،ساختن فیلم مستند و نویسندگی و وبرنامه های ورزشی و... خدمت کنم.اما در این پنج سال هنوز یک جا ساکن نشده ام.بیشتر زمانم با درد و رنج هایی همراه شده که شاید یک آب سردی گلویم را تر نکرده است.هرچند تلاش کرده ام با حرکات ورزشی این خلا را پر کنم.هنوز زمان و فرصت لازم را برای چاپ نوشته هایم پیدا نکرده ام.با تمام اینها شاید در خور و شان یک انسان با اراده و جسور و تلاشگر و سازنده در میانه ،بهای این فعالیتها نمود پیدا نکرده است.چه بسا نادوستانی بودند.که این راه را برایم دور کردند.ودر قبال این همه حرکت در کنار درس و مدرسه چشمهایشان را بر حقایق بخاطر منافع شخصی خودشان بستند.ودر حرکتهایم خوشبختانه در کنارم قرار نگرفتند.دور از تصور در تخریبم از هیچ تلاشی دریغ نکردند.شاید به باورشان ،به گنج خلوتی کشیده شوم.و از تلاش و فعالیت باز ایستم.
اما سرگذشت زندگی ام به من آموخته است. در باورهایم بعداز این همه تجربه های سخت و عذاب آور تا آخرین لحظه حیاتم در جنب و جوش باشم.بنابراین تا لحظه ای که نفسی برای ایستادن دارم.منهای این نامهربانی ها،همچنان در نام آوری اش تلاش خواهم کرد و از جان مایه خواهم گذاشت.