از مدتها پیش دارم.پازل حرکت به این اتفاق مهم جهانی را ترسیم می کنم.هنوز بین و ایران و روسیه مشکلی وجود ندارد.تا این سفر با خطر همراه باشد.اما گاهی گذر زمان ممکن است شرایط را عوض کند.در حالیکه مصمم حرکت هستی.در آنصورت مثل امارات اتفاقات نا خوشایندی می افتد.که تورا در این جسارت به زمین بزند.
از مدتها پیش چالش و مقدمات این سفر را مهیا می کنم.هر چند سفر بعنوان یک ایرانی با شرایط روز جهانی مخاطره آمیز هست.اما باید گاهی خط شکن شد.تا جایی که امکان دارد.نفس حیات زندگی ات با اما و اگر همراه شود.اما با تمام این موانع اگر خدا عمری داد.و زنده ماندیم.این سفر را انجام خواهیم داد.
در برنامه ریزی این حرکت در آخرین سفر با دوچرخه های سایکل توریستی از تهران و صعود به دماوند برای اولین بار در تاریخ صعود این چنینی با دوچرخه و تجهیزات همراه به نیت خیردر تیرماه و مردادماه 95،تقدیر زیبایی تورا به بازی می گیرد.تا هم اراده پر پرنده ای شوی تا اوج جسارت پرواز را بی اختیار بپذیری.آنجا که هدیه های خداوند در نماد اوج بلندی دماوند،انسانهایی را جلو راهت قرار دهد.تا عشق بینهایت مخلوق خداوندی را زمزمه کنی.
آری این هدیه زیبا آشنایی با صالح دین پرور جوان مشهدی و دوستان هم نورد روسیه بود.تا امیدوارنه به راهت ادامه بدهی .آنجا که قرابت گذشته را در تعلق پدرت به این سرزمین مادری اش ،تورا شیفته این راه کند.آری پدرم روسی بود.آن زمان که مرزها تقسیم نشده بود.همه در انتخاب محل زندگی آزاد بودند.تا سرنوشت پدرم را به ایران بکشاند.و تقدیر زندگی اش اینجور رقم بخورد.دنبال تعصبات خشک و خالی نیستیم.باید پذیریم که در گذشته مرز و کشورها معنی نداشت.آنجا که دلخوش نفس بودی.سرزمینت همانجا بود.حالا این مرزها حصاری است.که سیاستمداران و بزرگان کشورها برای خود رویایی می سازند و آنرا دیکته می کنند.در حالیکه با قبول حد و مرزها برای زندگی بهتر باید دلهارا بزرگتر باز کرد.تا با حفظ قوانین زندگی موطنی در تعامل با شعارهای انسانی بود.هر چند صلح جهانی در کار نخواهد بود.چرا این نا هنجاریها برای نظم نوین جهانی خطرناک خواهد بود.راز بقا همچنان حکمفرمانی خواهد کرد.تا قدرتهای بزرگ در بازی خیمه شب بازی نقش گرگ را بازی کنند.این نقش هیچوقت به سرزمینهای کوچک تعلق نخواهد گرفت.
دوستان روسی زیادی را دیدم و آشنا شدم.در مورد گذشته زندگی پدرم هم کلام شدیم.اما نه با زبانی مشترک،آنجا که تا چند نسل دیگر این قرابت هم محو خواهد شد.حس خاص و اشتراک فیسی و صورتی این محبت را بیشتر می کرد.اما هنوز فاصله ها زیاد بود و شده بود.قرار شد در روسیه اگر خدا عمری داد و زنده ماندیم.همدیگر را ببینیم.
آقای دین پرورهم اطلاعات خوبی در این مورد که خود لیدر تور گردشگری توریستهای روسیه در ایران بود.این مسیررا کوتاهتر کرد.انشالله در دیدارهای بعدی با این بزرگوار حتما از رهنمودها و توصیه های او استفاده خواهیم کرد.هر چند زبان آموزی این کشور در این زمان شاید محدود به جملات کوتاه و عامیانه شود.اما اینکار را در این فرصت یک و خورده ای سال با تمام مشکلات و گرفتاریها و دردسرهای جهان سومی فرا خواهیم گرفت.