امشب درست آخرین لحظات را تجربه می کنم.روی تخت در قلب شهر ابوظبی در چند کیلومتری سفارت ایران در کشور امارات متحده عربی کنار رستورانی آماده استراحت هستم.ستاره ها آخرین شاهد مظلومیت انسانی خواهند بود.که بایست در این مدت در نبودش خواهند گریست.بی صدا، زمان و مکان یک روزی خواهد نالید.شاید یک روزی یک مسافری با نگاه دیگر این مظلومیت نفس یک انسانی را در قلمش به رقص در بیاورد.امکان ندارد در گذر زمان آخرین شب فرصت آزادی یک روزی بازبینی اجتماع یک انسانی نشود. و به همین راحتی فراموش شود.
سال 92 بعداز رکابزنی 7 روز در کشور امارات و شهرابوظبی بعداز خروج از سفارت ایران به جرم واهی جاسوسی دستگیر شدم.آن زمان روابط ایران با امارات درست در چند هفته خیلی بد شده بود.احمدی نژاد جزیزه ابوموسی رفته بود.پسر آقای محسن رضایی در هتلی مشکوک به رجمت خدا رفته بود.آقای یزدانی دخیل در قرارداد کرسنت و دوست مهدی هاشمی ترور شده بود.تا بهترین دلیل فدای یک کشمکش قرعه فال بدش به نام من زده شود.در حالیکه نه سر پیازی بودم و نه ته پیازی.تا قربانی کشمکش دو دلت باشم.
با آنکه سفارت ایران دقیقا می دانست برای من مشکلی پیش آمده کاری نکرد و یا هم نتوانست.چرا که بعداز دو روز می بایست با دوچرخه از ابوظبی به دبی ،باشگاه ایرانیان می رسیدم.هر گونه تاخیری می بایست نگران کننده می بود.این قصه رفت تا یک دوچرخه سوارسایکل توریست حامل صلح جهانی بعنوان یک معلم این چنین در اتاق چند متری با 78 روز زندان انفرادی و شکنجه مداوم را برنجاند.آنجا که هیچ دسترسی به مجامع حهانی و حق قانونی را نداشته باشد.این یعنی نهایت بی قانونی جهان و حمایت کشوری که در آن متولد شدی معنا می دهد.بدون اینکه دادگاهی ببینی یا جرمت ثابت شود.در امتیاز بده و بستان دو کشوری ،در سکوت و آرام یک حرکت زشت و انسانی مظلوم زمان کثیف باوری شوی که یک عمر صداقت و درست زندگی کردن را پیشه کرده ای.
قبول می کنم.کشور امارات ،در صحنه جهانی آنقدر قدرتمند هست.که حق ستانی ما در کشوری مثل ایران معنا پیدا نکند.اما در تعجب هستم.چرا مسولان ایرانی هم خاموش چنین حرکتی شدند.تا به نوعی در پساپرده شک و تردید،همراه حرکت زشت اماراتی ها سهیم شدند.شاید هم بیشتر از اماراتی ها در این شکنجه غیر انسانی سهیم شدند.
دولت آقای روحانی با وزیر خارجه ناجی اش،در خوابی ماندند.که تمام حرفهایشان یک دروغی بیشتر نباشد.و این طنازی و دلبازی سیاسی شان در عوام فریبی اجتماعی و سیاسی رنگ خودرا ببازد.سیاست با صداقت همخوانی ندارد