این حس زیبا را هر کسی نمی تواند درک کند.تنها راه ورود به عمق و ارزش این سروده ها در سختی ها و دشواری هایست که کمتر سراغ کسی می آید.از قضا این مفهوم برایم در زندان امارات پر معنی تر شد.آنجا که در آخرین بازمانده های نفس انسانی در تقلای یک باور خاص یک اجتماعی فریاد زن یک راه زیبا می شود.
من زاده ستارخان، ایران سرای و میهنم
مهر وطن سوز دلم، شیرین تر از جان و تنم
از عشق میهن سرخوشم، شوریده و لولی کشم
عاشق ترین بر میهنم، با عشق او پر میکشم
روح وطن دشت و دمن سرو سمن
آمیخته با جان من میپرود جانان من
خورشید را خاور منم بر عاشقان باور منم
بر دوستان یاور منم بر دشمنان آذر منم
رویین تنم شیرافکنم چون اژدرم هم اخگرم
از آهوان چابکترم بابک منم بنیاد کژ بر میکنم
هم جایگاهم بر قلل هم پایگاهم بر قلل
تحکیم شد فرق جبل ما را تفاخر بر ملل
شعر از هوشنگ قره داغی
(میانا مجنونی)