هنوز یک بارش اینجوری دست همه را بسته است.اگر بارش بدتر از این اتفاق بیفتد.آیا توان برنامه ریزی درست را خواهید داشت.با این شرایط و عکس العمل ها بعید است برنامه درستی را بچینید.
از پشت میز بلند شوید و بخاری را رها کنید.خودتان را با روستاییها همدرد بدانید.خدمت کردن به داخل شهر و پشت میزها خلاصه نمی شود.
یک هفته هست.هنوز مردم روستا به شهر دسترسی ندارند.مابین زندگی شهری و روستایی با این همه امکانات در حسرت خلوص نیت زندگی روستایی سابق هستند.که از آن هم چیزی باقی نمانده است.
من معلم هستم.رسما روستای ما تعطیل نشده است.دوست دارم در محل خدمتم حاضر باشم.بچه ها ی دانش آموز منتظرند.ماه بهمن و مراسم دهه فجر هست.وسایل تزئینی در این نا امیدیها هم لب به گله گشوده اند.کمی همت به خرج بدهید.
گویا قرار است فردا راه روستای هفت چشمه باز شود.
ما شک داریم.اما امیدواریم
عکسها:
اصغر حسن زاده
سیامک جلیلی