چنین سفری یک لطف خدا بود.آنجا که یک جوان میانه ای در یک اقدام زیبا مقدمات این سفر را فراهم کرد.و گرنه شرایط رفتن به کشور عراق با وضعیت موجودم یک رویا بود.قرار بود از مرز مهران تا کربلا و نجف را رکاب بزنم.زمان تعطیلات و روز اربعین هم یک موقعیت استثنایی از لطف خدا بود.هر چند آقای نیما پاکدل را از ورودی مرز عراق در شلوغی جمعیت گم کرد.تا بالاجبار این سفر حدود 400 کیلومتری را تنها رکاب بزنم.در این مسیر دو حادثه بد اتفاق افتاد.اما قرار بود زنده بمانم.تا به کربلا و یک وعده دلم و خدا برسم.
بدرقه و نامه دانش آموزانم