فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 4222


درباره من
رامین محبت (humi )    

به کدخدا میگم برات زن بگیره

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۸/۱۱ ساعت 09:36 بازدید کل: 310 بازدید امروز: 125
 

جوانی بود مغرور ولابالی که در هیچ یک از امور زندگی احساس مسئولیت نمی کردو تنها هنرش اذیت مردم محل بود. اهالی محل که از دست او عاصی بودند پیش کدخدا رفته واز وی استمداد طلبیدند. کدخدا آدم دنیا دیده ای بود پیشنهاد داد تا برای جوان شرور زن بگیرند و اهالی پذیرفتند واز دختران محل همسری برایش برگزیدند. اندک زمانی از این موضوع میگذشت صبح یکی از روزها جوان برای تهیه نان ودیگرمایحتاج زندگی به کوچه رفته بود که سگ محله به پر وپای جوان پیچید وجوان بعد چندتا چیخه گفتن دید سگ رهایش نمیکند گفت الان پیش کد خدا میروم و به او میگویم برایت زن بگیرد که سگ چهار پا ، باشنیدن حرف جوان  سریع گریخت.(کشکول)

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۸/۱۱ - ۰۹:۵۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)