جهان سوم جایی است که وطن هرگز مفهومی نداره و باعث ننگه پس می رویم دوبی و اروپا و.. را آباد کنیم..
جهان سوم جاییه که
نصف مردمش زیر خط فقر هستند
اما سریال های تلویزیونی رو توی کاخ ها می سازد.
جهان سوم جایی است که در آن دلال و دزد به مهندس و دکتر فخر می فروشند.
جهان سوم جایی است
که اول ازدواج می کنند
بعد همدیگر رو می شناسند.
جهان سوم جایی است که
بهشت اش زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی
و فرزند و همسر ندارند..
جهان سوم جایی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند.
جهان سوم جایی است که شوهر ها انگشتر الماس برای زنانشان می خرند اما حوصله 5 دقیقه قدم زدن را با همسران ندارند.
جهان سوم جایی است که خنده نشان از جلف بودن را دارد.
جهان سوم جایی است که گریه محترم و خنده محکومه است.
جهان سوم جایی است که هرگز آنچه را بلدی نباید به دیگری بیاموزی.
جهان سوم جایی است که
وقتی می ری مدرسه
کیف تو می گردن
مبادا آینه داشته باشی.
جهان سوم جایی است که
توی فرودگاه برادر و پدرتو می تونی ببوسی
اما همسرتو نه....
جهان سوم جایی است که مردگان مقدسند و از زنده ها محترم ترند
جهان سوم جایی است که
هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند
خانه اش خراب می شود
و هر کس بخواهد خانه اش آباد باشد
باید در تخریب مملکتش بکوشد.
جهان سوم جایی است که در فیلم هایشان نقش خوب و بد بازیگران با اسامی آنها در فیلم ارتباط مستقیمی دارد !!
جهان سوم جاییست که
مردمش بجای حل مشکلاتشان
سعی می کنند به بهترین شکل خود را با آن تطبیق دهند.
جهان سوم جائیست که مردم، خانه روبه آفتاب را گرانترمی خرند و بعد با هفت لایه پرده تمام پنجره ها را می پوشانند!
جهان سوم جاییه که
مردمش در سالن مطالعه می خوابند
در پارک درس می خوانند
و در محل کار بازی میکنند .
جهان سوم جاییست که آدمها اگر دلشان بگیرد،
مجبورند بروند:
قبرستان
بیمارستان
تیمارستان
یا آسایشگاه سالمندان،
تا بفهمند
غمهای بزرگتری هم هست، نکند که دل شان هوای شادی کند…
جهان سوم جایی است
که یک مطلب طنز را جدی و یک مطلب جدی را به طنز می گیرند !
جـــهان ســـوم جـــاییســـت کـــه احـــترام را تــرس
و تـــرس را احــــترام مــی پــندارند.