خدا رحمت کنه همه اموات رو، مادربزرگ دانایی داشتم.
تعریف میکرد که دو تا جاری بودن(هم عروس) اینا شوهراشون کویت کار میکردن،
قبلنا هم که اینجور نبود کسی که کویت کار میکرد دو ، سه سالی یه بار می اومد.
خلاصه جاری اولی هر چی شوهره می فرستاد خرج خودش میکرد و خوب می خورد و خوب می پوشید و خوب میگشت وای که چه زن زیبایی
جاری دومیه هر چی شوهره می فرستاد خرج خونه و بچه هاش میکرد وای که چه خونه و زندگی و بچه هایی
خلاصه سه سال میگذره و شوهرا از کویت میان.
شوهر اولیه وقتی میاد میبینه چه زن خوشگلو نازی داره با خودش میگه حیف این زن که تو همچین خونه و زندگیو محله باشه هر چی پول آورده خرج خونه وسیله میکنه واسه زنش...
شوهر دومیه وقتی میرسه میبینه عجب خونه و زندگی، چه بچه هایی با خودش میگه حیف این خونه و زندگی که همچین زن زشت و بی کلاسی توش باشه، هر چی پول در آورده خرج طلاق و ازدواج مجددش کرد...
نکته آموزشیش اینه که وقتی ما زنا به خودمون اهمیت بدیم همه موجودات ، کاینات و طبیعت هم به ما اهمیت میدن
از قدیم میگن زنی که خرج نداره ... ارج نداره