گاهی فکر میکنم اون آقایی که گفت باید شبکه های مجازی چون واتساپ و وایبر و ... فیلتر بشن، پر بیراه نگفته بود، این روزها تقریبا همه مردم گوشی هاشون اندروید و... است که همه جا هم همراشون هست، خب گوشی همراهه، باید همراهشون باشه، ولی بعضی از ماها، زیادی ازشون کار میکشیم، یه جورایی شده اسلحه دستی، اونم از نوع گرمش، برامون فرقی نمیکنه از کجا فیلم و عکس میگیریم، هیچ فرقی نداره، برامون فرقی نداره آبروی کسی ریخته میشه یا زندگی از هم پاشیده میشه ، فقط به فکر خندیدن و خوش بودن و تعجب کردن و گرفتن تحسین از دوستان توی گروه های مجازی هستیم که، ایوللللللل، دمت گرم، عجب عکس توپی، عجب فیلم محشری، عجب و عجب و عجب...
زمانی نه چندان دور، دلامون پالپ داشت، با کیفیت بود، بدون هیچ مواد افزدونی و نگهدارنده، راحت میشد دل داد، اعتماد کرد، آبرو داری کرد، اما چند وقتیه که گهگاه و گاهی اوقات بی آنکه بدونیم دستفروش می شیم و آبرو می فروشیم، فکر نمیکنیم، میخندیم، فقط میخندیم، چند وقتیه تاریخ مصرف مهربونیمونم تموم شده، فاسد شده، بوی گندش، زیر کنسرو لفظ قلمها و لباسای مدرن و شیک بسته مونده و به مشام نمیرسه، سیاه نمایی نمیکنم، ولی سفید نمایی هم زیاد خوب نیست.
فیلمی میذاریم از مفعول واقع شدن مردی پنجاه و اندی ساله، کاری نداریم که مرد مفعول میداند که فیلمبرداری می شود یا خیر، ولی بی شک میدونم اگه امروز نرسه به دست دختر و پسر جوونش فردا یا هفته دیگه میرسه، ولی فکرشو نمیکنیم چطوری دنیا رو سر بچه هاش خراب میشه ، فقط میخندیم، میخندیم که ....
فیلمی میذاریم از لامپ صد، کاری نداریم اون شخصی که اعتماد رو از اتاق عمل بیمارستان دزدید و فیلمبرداری کرد و انتشار داد، ولی بی شک میدونیم که اون دختر از نداشتن فضایی برای تخلیه کردن بزرگترین لذت دنیا دست به چنین کاری می زند، باز هم میخندیم، میخندیم و فکر نمیکنیم که چند دختر دیگر برای رفع چنین نیازی مورد تجاوز گروهی قرار میگیرند.
ما به دختر بوشهری نخندیدیم، ما به اعتبار و اعتماد فروخته شده خودمان خندیدیم.