سلین دیون، با نام کامل سلین ماری کلودت دیون (به فرانسوی: Céline Marie Claudette Dion)، خواننده کانادایی تباری است که در ۳۰ مارس ۱۹۶۸ در شارلماین درکبک به دنیا آمد. این خواننده فرانسوی زبان اولین و دومین آلبوم خود را در سال ۱۹۸۱ عرضه کرد، و پس از آن سری دیسکهای خود را در کبک راهی بازار کرد و بلافاصله به موفقیت رسید. سلین دیون در سال ۱۹۸۳ و با ترانهای با عنوان «از عشق یا از دوستی» در فرانسه شناخته شد.
بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۹ شیوه پوشش و سبک موسیقایی خود را متحول کرد و با کمپانی سی بی اس (سونی بی ام جی در آینده) قرارداد بست، سپس به هدف آماده کردن خود برای ارائه کارهایی در سطح بینالمللی، زبان انگلیسی را فراگرفت.اولین آلبوم سلین دیون به زبان انگلیسی و با عنوان “Unison” در سال ۱۹۹۰ عرضه شد و به او این اجازه را داد تا خود را در ایالات متحده و پس از آن کل دنیا معرفی کند. پس از آن، وی به تناوب آلبومهای فرانسوی و انگلیسی خود را راهی بازار کرد و موفق شد خود را به عنوان یکی از مهم ترین زنان خواننده به این دو زبان معرفی کند.
در ۱۹۹۹ و در اوج موفقیت، اعلام کرد که قصد دارد دو سال در کارش وقفه بیندازد؛ با این هدف که زندگی مشترکش را شروع کند و تمام وقتش را با همسرش که در آن زمان برایش تشخیص سرطان داده بودند بگذراند. وی در سال ۲۰۰۲ به عرصه موسیقی بازگشت و قراردادی سه ساله که بعدتر تا پنج سال تمدید شد برای ارائه چهار یا پنج برنامه در هفته در سیزارز پالاس لاس وگاس امضا کرد. موسیقی سلین دیون نمایانگر تاثیر جریانات متنوع موسیقایی، از پاپ / راک گرفته تا کلاسیک است. علیرغم انتقاداتی که به اختلاط و تنوع ژانر در اغلب آلبومهایش میشود، شهرت وی بیشتر به دلیل شایستگی صدای وی از لحاظ فنی است.
سلین دیون این آهنگ را برای پدرش خوانده که در سال ۲۰۰۳ درگذشت. این آهنگ مورد تقدیر منتقدان قرار گرفت و در زمان کوتاهی به موفقیت تجاری زیادی هم رسید.
می خواهم با پدرم حرف بزنم Parler à mon père
صاحب اثر: سلین دیون
تهیه کننده: Jacques Veneruso, Patrick Hampartzoumian
ناشر: Columbia
سال پخش: ۲۰۱۲ میلادی
Je voudrais oublier le temps Pour un soupir pour un instant Une parenthèse après la course Et partir où mon cœur me pousse
Je voudrais retrouver mes traces Où est ma vie où est ma place Et garder l"or de mon passé Au chaud dans mon jardin secret
Je voudrais passer l"océan, croiser le vol d"un goéland Penser à tout ce que j"ai vu ou bien aller vers l"inconnu Je voudrais décrocher la lune, je voudrais même sauver la terre Mais avant tout je voudrais parler à mon père Parler à mon père...
Je voudrais choisir un bateau Pas le plus grand ni le plus beau Je le remplirais des images Et des parfums de mes voyages
Je voudrais freiner pour m"asseoir Trouver au creux de ma mémoire Des voix de ceux qui m"ont appris Qu"il n"y a pas de rêve interdit
Je voudrais trouver les couleurs, des tableaux que j"ai dans le cœur De ce décor aux lignes pures, où je vous vois et me rassure, Je voudrais décrocher la lune, je voudrais même sauver la terre, Mais avant tout, Je voudrais parler à mon père... Je voudrais parler à mon père...
Je voudrais oublier le temps Pour un soupir pour un instant Une parenthèse après la course Et partir où mon cœur me pousse
Je voudrais retrouver mes traces Où est ma vie, où est ma place Et garder l"or de mon passé Au chaud dans mon jardin secret
Je voudrais partir avec toi Je voudrais rêver avec toi Toujours chercher l"inaccessible Toujours espérer l"impossible Je voudrais décrocher la lune, Et pourquoi pas sauver la terre, Mais avant tout, je voudrais parler à mon père Parler à mon père... Je voudrais parler à mon père Parler à mon père...
میخواهم زمان را فراموش کنم
به قدر یک نفس، برای یک لحظه
مثل یک وقفه پس از دویدن های بسیار
و بروم به جایی که قلبم مرا به آنجا می برد
میخواهم دوباره ردپاهایم را پیدا کنم
آنجا که زندگی ام آنجاست و جایم آنجاست
و لحظات گرانبهای گذشته ام را گرم در اتاق رازهایم نگه دارم
میخواهم از اقیانوس عبور کنم، همراه پرواز یک مرغ دریایی بشوم
به تمام چیزهایی که دیده ام فکر کنم و یا حتی به سمت ناشناخته ها بروم
می خواهم ماه را از جا بردارم، می خواهم زمین را نجات بدهم
اما قبل از تمام اینکارها دلم میخواهد با پدرم حرف بزنم
دلم میخواهد با پدرم حرف بزنم
می خواهم قایقی انتخاب کنم . نه بزرگترین و نه حتی زیباترین قایق
و آنرا پر کنم از تصاویر و عطرو بوی سفرهایم
دلم میخواهد زمان را متوقف کنم
تا در تنهایی، خاطراتم را پیدا کنم
و صدای کسانی را که به من یاد دادند
هیچ رویای ممنوعی در دنیا وجود ندارد!
میخواهم رنگ آمیزی تابلوهایی که در قلبم دارم پیدا کنم
با همان ترکیبی که در تو می بینم و احساس آرامش میکنم
می خواهم ماه را از جا بردارم, می خواهم زمین را نجات بدهم
اما قبل از تمام اینکارها دلم میخواهد با پدرم حرف بزنم
می خواهم با پدرم حرف بزنم ...
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۶/۰۱/۲۷ - ۲۳:۳۶
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.