درباره من این روزها پر شده ام از رویا ...
می ترسم ! از نقش ِ بر آب شدن ِ این همه رویا و آرزو ؛ می ترسـ ـم .... رو می بـَرم به سمت ِ هر چه خاطره که هست تمام گذشته ام را صدا می زنم فریاد می کنم همه اش در گلو خفه می شود ... می شکنم می افتم می میرم ... و نمی فهمم .... آن همه رویا و ترس و خاطره و فریاد را چگونه در یک گور کوچک جا می دهند ؟! .................... نذر کرده ام انگاه که بیایی به اندازه ی تمام مهربونی هایت غزل بسرایم کمکم کن: می خواهم عاشق ترین شاعر دنیا باشم .................... لمس کن کلماتی را که برایت مینویسم .... تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست تا بدانی نبودنت ازارم می دهد... .................... قـــدم نزن این جـــا این شعـــر ها ، آن قدر بارانی اند که می ترســم تمام لحظه هایتـــ خیس شوند! ****************** |
رویا بهاری
(iillii )
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|