آسمان امشب به حالم مویه کن
روح تب دار مرا پاشویه کن
آتش افکند عاشقی بر حاصلم
گریه کن در مجلس ختم دلم
گریه کن ای عشق روحم تیر خورد
شانه احساس من شمشیر خورد
آن که میگفتند پشت قابهاست
دختر فرمانروای آبهاست
آن که میگفتند از جنس گل است
شرح احساسات سبز بلبل است
او شبی آمد آمد مرا دیوانه کرد
او مرا یک باغ بی پروانه کرد
آمد از دردش پرم کرد و گذشت
بیوفا سیلی خورم کرد و گذشت
رفت و من در پیش پایش گم شدم
از جنون ورد لب مردم شدم
ای دل دیوانه مستی میکنی
باز هم شبنم پرستی میکنی
رام هر کس کی شود آهوی دشت
ای دل دیوانه دیدی برنگشت
