یــه منبــع آرامــش مـی خـوام
یه کــوه خوشبختی
یه شـــونــه
یــــه "تـــــــو"
خــــــدا
جاده های زندگی را خـــــدا هموار می کند
کار ما فقط برداشتن سنگ ریزه هاست

خــــــــدایا؛
دلـــــــــم بــــــه ســـــان قطـــــــب نمـــــــــاست
وقتی عقربـــــه اش بــــــه سمت تــــــو می ایستد؛
آرام می شـــــــــود

یاد مرگـــ
از وقوع گنــــاه
جلوگیری مـــی کنه
یادمـــون باشه گریــز ناپذیره
پس تا وقتـــــ هست عجله کـــن

هر چه می خواهی باش
آخرش چهار سطر نوشته
روی مرمر یکــــ متری
خواهـــی شد

در انتهای شب نگرانی هایت را
به خــــــــــــدا بسپار
نگـــران نباش
خـــــــــــدا بیــــــــــدار است

شانس نام مستعار خداست
آنجا که نمی خواهد
امضایش پای داده هایش باشد

زمانبندی خدا بی نظیر است
نه هیچگاه دیر نه هیچگاه زود
کمی بردباری می طلبد
و ایمان بسیار
اما ارزش انتظار را دارد
خدایــــا شکـــــرت

لحظه ای درنگ کن
این صدای خداست که میگوید:
« شمارا چه شده که اینطور به زمین چسبیده اید »
آیا به زندگی ناچیز دنیا رضایت دادید ؟

خدای مــن
مردم هم شکـــر
نعمتهای تو را می کنند
امـــا مـــن
شکــــر بودنتـــــ
تـــــو نعمت منی

حرف دل :
هر چه روح به خدا نزدیک تر باشد، آشفتگی اش کمتر است؛
زیرا نزدیک ترین نقطه به مرکز دایره، کمترین تکان را دارد!
گنـــــاه می کنم
تــــــوبه می کنم
تـــوبه می شکنم
گنـــــــاه می کنم
تــــوبه
خدایـــــا
از این رفت و برگشت ها خسته ام
کمک کن همیشه فقط بیایم
به سمت تـــــو بیایم
اهدنا الصراط المستقیم

نگاهـــــم کــرد
با همان لبخنـــــد مهربان همیشگی
زیــــر لبــــــ گفت:
جــــــوری باش که
از اون بالا که نگاهت می کنم
کیـــــف کنـــــم
