


جــای خـالیــــت

جای خالیت را
آنقدر با چشمانم آب میدهم که
باز کنارم سبز شوی

عفـــو ابـــد …
یــه ســری ها هستـن
میـان و قـول میدن کـه تـا اَبـَـد تنهــات نمیذارن
ولــی خیــلـی زود
اَبـَــدِشــون عفــو میخــوره

دستهــایم را محکمتر بگیــــر

دستهــایم را محکمتر بگیـر
من هنوز هم نمی خواهم
تو را…
به دستِ خاطرات بسپارمـ…

نوازشـــگر خــوبی نبــــودی!

نوازشگر خوبی نبودی!
سفید شده
تار مویی را که قسم خوردی با دنیا عوضش نمیکنی!

خیــــال

با تو زیر بارانم
چتر برای چه ؟
خیال که خیس نمی شود

جــریمه اش با مـــــن !

هر روز این عشق یکطرفه را طی میکنم!
یکبار هم تو گامی بدین سو بردار!
نترس!
جریمه اش با من !

منتظــــر بـارانــــم
منتظـــر بارانـــم…
در خلوت کوچه هایم
باد می آید
اینجا من هستم ؛
دلم تنگ نیست….
تنها منتظر بارانم
تا قطره هایش بهانه ایی باشند
برای نم ناک بودن لحظه هایم
و اثباتی
بر بی گناهی چشمانم!

دردهایم را تسکین میدهی

انگار خــــدا در صـدایــت کـدئـیــن تزریق کرده
با من که حرف میزنی، دردهایم را تسکین میدهی

ببـــار بــــاران

ببار باران
که دلتنگم....مثال مرده بی رنگم
ببار باران
کمی آرام....که پاییز هم صدایم شد
که دلتنگی و تنهایی رفیق با وفایم شد
ببار باران
بزن بر شیشه قلبم....بکوب این شیشه را بشکن
که درد کمتری دارد اگر با دست تو باشد
ببار باران
که تا اوج نخفتن ها مدام باریدم از یادش
ببار باران
درخت و برگ خوابیدن
اقاقی....یاس وحشی....
کوچه ها روزهاست خشکیدن
ببار باران
جماعت عشق را کشتن
کلاغا بوته ی سبز وفا را بی صدا خوردن
ولی باران ، تو با من بی وفایی
توهم تا خانه ی همسایه می باری
و تا من
میشوی یک ابر تو خالی
ببار باران
ببار باران.......که تنهایم ...!!

خـاطـــره تــــزریق میـکنـــم . . .

بـه صـدایت کـه مـعـتاد شــدم
رفــتـی
حـالا هــر روز
خـاطره تــــزریق میـکنم
