فراموش کردم
رتبه ویژه: 5
رتبه کلی: 163


درباره من
عشق آبی (inter )    

تب کردم آن شبی که شنیدم از ابتدا در گوشی ات به نام "غـریبه" ذخیره ام

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۲/۲۱ ساعت 15:12 بازدید کل: 308 بازدید امروز: 302
 

چه کسی می گوید حمل سلاح جرم است..؟!!

کسی را می شناسم در این حوالی..

چشم هایش، سلاح سردی است..

که آزادانه حملشان می کند

........

عاشق پاهایت هستم

چرا که زمین و زمان رو پیمودند

تا مـــرا یافتنـد

........ 

 

 تنهــــا نیستم
 
از راه رفتنــم
 
صدای پای دو نفـــر می آید 
 
janfaza88
 
 
متاسفم ای بهار زیبا !

نمی توانم دوستت بدارم

او از اینجا رفتــه است
 
http://axgig.com/images/61385280753056116337.jpg
 

مثل ردِ لاستیک ها بر آسفالتِ خیس

هنوز ردِ رد شدنت

مثل رد لاستیک های ماشین سنگینی

بر آسفالت خیس درد می کند ...

به شهرداری بگو دوباره بسازد مرا

به عوارضی بگو به تــو هشدار بدهد

آهسته تر ... 

http://axgig.com/images/63929221293025040594.jpg

 عشــــــــــــق ...

رقصیدن به ساز کسی نیست

یک رقص دو نفره هست

گاهی یک قدم به جلو

و گاهی یک قدم به عقب

رقس

خــــــــــــــیال می کنی 

وقــــــــــــــتی با دیگری

از کـــــــــنارم رد میشوی 

دنیا به آخر می رسد؟؟...

دنــــــیایت مـــــن بـــــــــودم

که بــــــه آخــــر رسیدم...

رفتنی

خدا انگار چیزی می دانست

می دانست که شب چه سر عجیبی دارد ..

می دانست که اگر بشر ایمان نداشته باشد که

" همه شب ها صبح میشوند "

شب های زندگی اش را تاب نمی آورد ..

خدا میدانست که عاشقت خواهم شد ..

میدانست که اشک را آفرید

و چشمان مرا ..

گونه هایم اگر باغچه داشت ؛

بهترین تمشک دنیا را تولید میکرد ...

  http://axgig.com/images/08033224089717459381.jpg

لعنت به این روزها

این روزها که اسم دارند ، شماره دارند ، تعطیلی دارند

هفته و ماه و سال دارند

اما افسوس که روح ندارند … 

من تو را برای دردهایم نمی خواستم…
 

قــَشنگ تـَرین و زیبـــاتـَرین

ســاعت ِ دُنیا،

ساعَتی بــُود کـِـه دیدَمـِـت…. 

OLYMPUS DIGITAL CAMERA

نمی دانم چه مرگش است

فقط هی یادش می رود

نباید به تو فکر کند؛

همین چند ساعت پیش

از باغچه همسایه جدایش کردم؛

رفته بود به هوای عطر لبخندهایت

تک تک گلها را می بوئید!

دلم را می گویم که نمی دانم

چه مرگش است و یاد نمیگیرد

نباید به تــــو فکر کند ..

http://axgig.com/images/45038822784691967227.jpg 

من احساسم را

در چهار دیواری روحم زندانی کردم

تا بداند

تــــو که نباشی

محکوم است به حبس ابــد...

 

دیگر صدایت نمی زنم

می ترسم اسمت را عوض کرده باشی

و صدایم

روی شانه ی غریبه ای

از مــــن دور شود ..

دنیایت 

فراموش کردن تو دل و جرأت میخواهد ...

جرأتش را دارم ...

امــــا...!

دلــــم...!

فقط دلـــم را پس بده لعنتی...!

 

بخشیدمت

امــــا......

 بعد از مرگـــم همه چیز را درباره "تــــو" با خــدا خواهم گفت


این مطلب توسط موسی اصلانی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۱۲/۲۱ - ۱۷:۵۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
4
1 2 3 4


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)