بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی که خبر نصب تلویزیون شهری اومد ، وقتی که خیابان ها را آسفالت کردند ، وقتی پیاده روها را سنگفرش کردند و هزاران طرح کوچکی مثل این طرح ها که بعد از تمام شدن هم کار نمی کنند (تلویزیونی که بعضی روزا روشنه ) و این کارهایی که با کمترین کیفیت انجام شدند تا هیچی هم نباشند حداقل پرونده ای هستند قطور از خدمات ! نمایندگان و شهرداران و شوراهای شهر که در مواقع لزوم خیلی به دردشون میخوره و بیت المال میشه پله های رسیدن به صندلی های دوست داشتنی چه از نوع لوکس (مجلس) یا کمی ساده تر(شورا )! و هم اینکه دل ساده ی ماها رو خوشحال می کنند.حالا فرماندار که بماند جای خود ! عزیز همه ی ما است و گاه گاهی سخنرانی می کند و لذت می بریم.
اما هدفم این بود که بگویم نه اینکه این طرح ها لازم نیست بلکه کمی ریشه ای تر به مشکلات شهر نگاه کنیم.به این طرح های بی کیفت قانع نباشیم.دنبال خواسته هامون باشیم.چشم اندازی که برای شهر ما ترسیم کرده اند آیا به جایی میرسد؟که چند سال یکبار آسفالتی بریزیم و از یک طرف بکنیم و از بهر لوله ای باز همان گل و لای و ... و یا سنگفرشی اجرا شود و از بهر حمایت از تولید داخلی! سنگ هایی را بخریم که قبل از چسبیدن به زمین ، بشکنند و ...
یکی از مشکلاتی که ریشه ای است ، ترافیک خیابان های شهر است که روز به روز سنگین تر می شود.شهر بعد از چندین سال که به شکل کنونی ایجاد شده ، یقینا نیازمند احداث خیابانی جدید است.مشکلی که بی گمان همه ی ما به آن پی برده ایم ولی هیچگاه مطرح نکرده ایم.خیابان های شهر ، در مقابل انبوه ماشینهایی که هر روز پلاک می گیرند ، شبیه کوچه ای باریک هستند. بودجه باید در جای درست هزینه شود و صرف تمام کردن آن مهم نیست !البته این یکی از مشکلات ریشه ای شهر بود که در این مجال ذکر شد.
افق نگاه ما ، جایی است که به آن میرسیم... به بلندیها بیاندیشیم...
و من الله التوفیق
"انّ الله علیمٌ بذات الصدور : همانا خدا به آنچه در دل ها می گذرد آگاه است."