فراموش کردم
رتبه کلی: 395


درباره من
خُدآیَمـ رآ دوستـ دآرَمـ وَ بآوَفآتَر اَز او سُراغـ نَدارَمـ ،

بهـ رَسمِـ هَمینـ وَفآدآریستـ کهـ

کَسانیـ رآ کهـ دوستـ دآرَمـ بهـ او میـ سِپارَمـ !




جمال اسماعیلی... (jamal4716 )    

سفره خالی...

منبع : http://bobby-sabalan.blogfa.com/
درج شده در تاریخ ۹۳/۱۰/۱۹ ساعت 17:33 بازدید کل: 95 بازدید امروز: 94
 

 

 یاد دارم یک غروب سرد سرد    می گذشت از توی کوچه دوره گرد:

دوره گردم ، کهنه قالی می خرم دست دوم جنس عالی می خرم

گر نداری کوزه خالی می خرم کاسه و ظرف سفالی می خرم

اشک در چشمان بابا حلقه بست عاقبت آهی زد وبغضش شکست

اول ماه است و نان در خانه نیست ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟!

بوی نان تازه هوش از ما ربود اتفاقا مادرم هم روزه بود

چهره اش دیدم که لک برداشته دست خوش رنگش ترک برداشته

سوختم دیدم که بابا پیر بود بدتر از این خواهرم دلگیر بود

مشکل ما درد نان تنها نبود

حتم دارم که خدا آنجا نبود!!!

باز آواز درشت دوره گرد پرده اندیشه ام را پاره کرد

دوره گردم ، کهنه قالی می خرم دست دوم جنس عالی می خرم

خواهرم بی روسری بیرون دوید گفت:

آقا سفره خالی می خرید!!!

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۱۰/۱۹ - ۱۷:۳۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)