هنوز زنده ای - شعری از مهندس رجیلی

 

هنوز زنده ای

چشمهایم را می بندم

تا چشم های تو را ببینم

هرشب

!

بگذار دوباره ببوسمت

نوازشم کن، در آغوشم گیر

می دانی می دانم

هنوز زنده ای

 

از باغ شکوفه های خیالت

تا بیابان زندگیم فاصله هاست

می آیی می دانم

هنوز زنده ای

 

هرکجاهستی آرام بخوان

نغمه و شعرباهم بودن را

بخوان با لالایی

با آهنگ

 

شوق دیدار در رگ هایمان جاری ست

و قلب کوچکت در طپش قلبم بی قرار است

هنوز زنده ای

و قلبم فقط برای توست

 

دو باره سرزمینمان یکی خواهد شد

و آخرین برگ زندگی من

به دیدار تو ورق خواهد خورد

 

دوست داشتن فقط برای توزیباست

هنوز در آغوشم بی ریا می رقصی

عاشقانه می گویم

هنوز زنده ای

 

ابدیت در چشمه نگاهت جاری ست

تو در انتظار من

جاده های بی تاب

و من از این سفر چه مسرورم

 

می دانی می آیم!

 

آشیانه ات هرجاست

باغ عطر گل های یاس

یا سنگی سیاه با قاب عکسی از قلبم

قلبم می تپد و تو می خندی

 تو زنده ای!

غلامرضا رجیلی

92/3/31