آمد زمان رحلت بنیانگذار عشق
آنکس که بود ، بهر همه بیقرار عشق
آن پیر ما چه شد که در ایام عمر خود
پروانه وار حلقه زده در کنار عشق
اینک زهجر یار ، جماران چه میکنی
اشکم روانه میشود از گلعذار عشق
جانا تو رفته ای و دلم در هوای تو
بال و پرم بسوخت بیا ، از شرار عشق
ای پیر ما ، صفای جماران تو بوده ای
پا می نهم به یاد تو در این دیار عشق
همواره ذکر نام خدا جاری از لبش
هر لحظه می نمود ، بسا گل نثار عشق
باد صبا عروج تو را میدهد خبر
با شور و شوق ، آمد ایل و تبار عشق
نام بلند روح خدا جاودانه شد
او هدیه بود ، هدیه ز پروردگار عشق
وقتی که می رسد شب حساس ارتحال
دل می کند زیاد رخش آه و زار عشق
کو (عزتی ) کجاست ، که با اشک و ناله اش
شیدا تر از همیشه کند ، وصف یار عشق