من اهل این قبیله از یاد رفته ام
من سالها بدون تو بر باد رفته ام
از بس که قلبهای شما سنگی و گلی است
دنبال تیشهء غم فرهاد رفته ام
موسیقی سکوت تو در شهر پر شده ست
حالا که من پی نت فریاد رفته ام
از بس که روزهای شما رنگ برف داشت
تا بیست و چندمین شب مرداد رفته ام
روزی که میروم و چه دلتنگ میروم
وقتی که از کنار تو ناشاد رفته ام
هفتاد نسل قبلی من داغدیده اند
گویا از این طریق به اجداد رفته ام
بگذار قبل مرگ دوباره بگویمت
من سالها بدون تو بر باد رفته ام