فراموش کردم
رتبه کلی: 1158


درباره من
_ J_____pAkdEl (javidd )    

♬ پنجره ☆ ☆☆ ☆

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۲/۱۵ ساعت 23:05 بازدید کل: 2543 بازدید امروز: 161
 

  پنجره

 


ديشب نشست چشم دلم پاي
مي ريخت اشك بر سر دنياي پنجره
ديوار شيشه اي نگاهش شكسته بود
نوري سياه برق زد از لاي پنجره
رعد سكوت ، موج صدا را خموش كرد
فرياد زد سپيده ! نيا جاي پنجره
ديوار با صداي تبسم طلوع كرد

 


دستش رسيد بر دل بالاي پنجره
سنگ صداي شيشه سر بغض را شكست
ديدم كه ريخت خون سرش پاي پنجره

 


ديروز پشت سينه در ، يك غريبه مرد
روحش كشيد پر ، به سراپاي پنجره
اوقات شرع چشم دلم ، در حرام سوخت
خون دلم به گردن لولاي پنجره

 


قلب من كنار پنجره تنهايي
هنوز بي قرار توست
گرچه انتظار هيچ معجزي از لحظه ها نيست
روزها مي آيند ، مي مانند
و مي روند و تو ديگر نمي آيي و
شايد براي من ، بي تو
انتظار مفهومي تازه مي يابد

 


وقتي من وشبهايم به اميد انتظار زنده مي مانيم
و زنده بودن معنايي است ساده كه من دشوارش كرده ام ...
و زند گاني شايد ، مجموع ايستايي است


از تكرار... انتظار...

 


درد يک پنجره را پنجره ها ميفهمند

معني کور شدن را گره ها ميفهمند

سخت بالا بروي ، ساده بيايي پائين

قصه تلخ مرا ، سرسره ها ميفهمند

 

 

 


Upload Music
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۲/۱۵ - ۲۳:۲۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
1 2 3


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)