فراموش کردم
رتبه کلی: 1158


درباره من
_ J_____pAkdEl (javidd )    

خواب ميبينم....♫♪♫♪

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۳/۱۲ ساعت 21:06 بازدید کل: 2360 بازدید امروز: 94
 
 
 
 خواب ميبينم
 
 


آشفته ام ,میدوم ,گلویم درد میکند

بغض سنگینی در گلویم مانده است

قورتش میدهم اتشين است,میسوزد,همان جا میماند

آب میخواهم,آب

میدوم,میدوم

به دشتی میرسم پر از قاصدك
 
 


دلم میخواهد از جا کنده شود نفس در سینه ام حبس شده

قاصدكی را برمیدارم به آن نگاه میکنم

چشمهایم پر از اشک شده است پلک نمیزنم نمیخواهم گریه کنم

قاصدك را نزدیک دهانم میاورم در گوشش زمزمه میکنم:

آه......
 

آهی آتشین میکشم ،آهی که همه ی دردهایم در آن نهفته است

ناگهان قاصدك در دستم خاكستر میشود

تحمل ندارد

قاصدكی دیگر و باز هم خاکستر شدن

و چندین بار دیگر

فایده ای ندارد  قاصدك ظریف است تحمل این کوه غم را ندارد

فریاد میکشم :آب،خدایا!
 
 


به اطرافم نگاه میکنم پرنده ای را از دور میبینم مانند این است که آب میخورد

بطرفش میروم آب،آنجا آب است مشتی از آن برمیدارم مینوشم

یک مشت،دو مشت،هر چه مینوشم دلم آرام نمیگیرد

اما آب که خنک است شاید نسیم خنکش بتواند کاری کند شاید!

دانه ای میچینم و باز تکرار میکنم:
 
آه.....
 

چند پر قاصدك میسوزد اما چند پر دیگرش را نگه میدارد

حال راحتتر تحمل میکنند در گوشش زمزمه میکنم:

برو پیغام رسانِِِِِ من به او بگو خوب دلم را سوزاندی،خوب دلم را شکستی

خوب رهایم کردی و بگو این آه نتایج سوزاندن و شکستن و رها کردنت است

سوزان سوزان ، آه من همیشه همراهت باشد خودش خوب میداند چه کند

و در آخر قاصدك را میبوسم و میفرستمش، میرود بالا و بالاتر

از خواب بیدار میشوم اطرافم را نگاه میکنم ،بغض هنوز در گلویم است

اما دیگر آه نمیکشم ،خدایا شکر که خواب بود...
 
 
 
 
اطرافم را نگاه میکنم او را میبینم ....

او برگشته است دلم پر غصه است نگاهش میکنم

میگوید:بیا دوباره رنگی به دوستیمان بدهیم.

اما من میگویم:دلم شکسته،تکلیف دلم چه میشود؟

میگوید:مگر دل من نشکست؟

نگاهش میکنم

چشمانش پر غصه است،روزی دوستش داشتم

حالا چطور؟
 
 


فکر میکنم:ایا هنوز هم دوستش دارم؟صدایی در درونم میگوید:آری

میپرسم : از کجا؟ صدا میگوید:از آنجا که نمیخواهی غمش را ببینی

از آنجا که با دیدن غصه اش هنوز هم غصه ات میگیرد،از انجا که هر روز هنگام نماز او را هم دعا میکنی

باز هم بگویم؟
 


به صدا میگویم:نه کافی ست راست میگویی...

دوباره به او نگاه میکنم  دستانش را در دستم میگیرم ، نگاهش میکنم

و مي گويم:بمان....
 
 
 
 
شكسته ام
 

شكسته ام از درون ، نمیخواهم گریه کنم

بغضم را نگه میدارم

بخاطر غرورم نه!نه!

فقط آه میکشم بر چه آه میکشم؟
 


بر خودم،بر خودم که چه ساده اعتماد میکنم

بر خودم که چه ساده از دست میدهم

و بر خودم که چه بی ریا بوده ام

چه بی ریا دوست میداشتم

دوست!یار!همدم!
 


همدمی نمی خواهم

یاری نمی خواهم

دل شكسته را مرهمی نیست

فقط آه برایم مانده است
 



خدايي هست كه همه چيز را شاهد است

و اوست كه غم و اه بنده اش را ميبيند

خدايا اميدم به توست

كمكم كن كه به تو نزديكتر شم

 



آمين
 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۳/۱۲ - ۲۳:۳۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
4
5
1 2 3 4 5


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)