گوشه ای از گلزارعلوی..."سَلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی"
یکی از مظلومیت های خطبه سلونی این است که متاسفانه جناب سید رضی که جمع
آوری کننده خطب نهج البلاغه ست ، این خطبه را در نهج البلاغه نیاورد !
چون همانطور که می دانید ، نهج البلاغه سه بخش است : یک بخش خطبه ها
(یعنی سخنرانی های مولا علی (ع)) ، یک بخش نامه ها (یعنی مکاتبات
امیرالمومنین) ، یک بخش هم کلمات قصار (یعنی سخنان کوتاه امام علی) ،
چون خطبه "سَلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی" نه جزء سخنرانی ، نه جزء نامه و
نه جزء کلمات قصار است ، لذا سید رضی اصلا این خطبه سلونی را در نهج
البلاغه نیاورد . شارحان نهج البلاغه مثل ابن ابی الحدید ، مثل استاد علی دوانی ، اینها بخشهایی از این خطبه سلونی را
در کتابهایشان آوردند .
این مجموعه ی سوال و جواب ها که معلوم می شود چندین منبر سَلونی قَبلَ
اَن تَفقِدونی بود ، حدود هفتاد و نه پرسش و پاسخ است که توسط یکی از
محققین در یک جزوه ای گردآوری شده ، و ما حدود تعداد نوزده سوال و جوابها
را در اختیار داریم که برگرفته از چند جلسه از سخنرانی ایشان است .
ان شاء الله مطالعه این سوال و جواب ها برای شما مفید باشد ، امید که
اندکی بفهمیم چه مولایی داریم و چه اقیانوسی از علوم و معارف، در این
خطبه سلونی نهفته هست و ما متاسفانه از آن بیگانه و بی خبریم .
یک نکته :
در میان این پرسش و پاسخ ها ، گاهی نیاز به توضیح بیشتر است تا بتوانیم
جان و محتوای کلام مولا علی (ع) را در حد وسع مان ، فرا بگیریم. (ان شاء
الله) لذا هر زمانی که این نیاز احساس شد ، با عبارت توضیح بیشتر : ...
به این مهم می پردازیم . لطفا توجه بفرمایید که توضیح بیشتر : ... جزو
خطبه نیست !
اول
اولین سوال کننده از گوشهی مسجد کوفه برخاست و پرسید:
یا علی ، به من بگو از اینجا که من ایستاده ام تا عرش خدا چقدر فاصله است ؟
امیرالمومنین فرمود : اولا فاصله فرش تا عرش ، یک فاصلهی مکانی نیست که
من به تو بگویم از اینجا تا عرش چقدر فاصله است ؟! اما اگر یک مومنی
خالصانه بگوید لا اله الا الله و این کلمه توحید را بر زبان خود جاری
سازد ، او فاصله فرش تا عرش را پیموده است ، فرش و عرش را به یکدیگر
دوخته است.
و بعد در ادامه فرمود : اگر می خواهی عرش پروردگار رحمان را جستجو کنی ،
بدان قلب یک انسان مومن عرش پروردگار رحمان است.
اولین سوال کننده جواب سوال خود را گرفت و نشست .
دوم
سائل دوم از گوشهی دیگر مسجد برخاست ، پرسید:
یا علی ، به من بگو واجب کدام است ؟ واجب تر کدام است ؟
نزدیک کدام است ؟ نزدیک تر کدام است ؟
عجیب کدام است ؟ عجیب تر کدام است ؟
مشکل کدام است ؟ مشکل تر کدام است ؟
امیرالمومنین در پاسخ فرمود:
واجب ، ترک گناه است و واجب تر از آن توبهی از گناه است.
نزدیک ، قیامت است و نزدیک تر از آن مرگ است.
عجیب ، بیوفایی دنیاست و عجیب تر از آن دل بستن به این دنیای بیوفاست.
مشکل ، سرازیر قبر شدن است و مشکل تر از آن با دست خالی سرازیر قبر شدن است.
این سائل دوم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
سوم
سائل سوم از گوشهی دیگر مسجد کوفه برخاست. پرسید:
یا علی ، به من بگو من از کجا بفهمم خدا عبادت های مرا قبول کرد ؟
از کجا بفهمم خدا گناهان مرا آمرزیده است ؟
از کجا بفهمم خدا عبادت های مرا قبول نکرد و مردود اعلام شد ؟
از کجا بفهمم خدا گناهان مرا نیامرزید و در نامه ی عمل من ثبت شد ؟
امیرالمومنین فرمود:
اگر یک عبادتی انجام داده اید و بعد از آن عبادت ، خدا به شما توفیق داد
عبادت دوم را انجام بدهید ، آن عبادت دوم دلیل بر آن است که خدا عبادت
اول را از شما قبول کرد . چون عبادت اول تان را قبول کرد لذا به شما
توفیق ورود به عبادت دوم را عنایت کرد.
اگر شما یک گناه و معصیتی مرتکب شدید ، منتهی بعد از آن گناه خدا به شما
توفیق داد یک طاعت و عبادتی انجام داده اید ، این عبادت بعد از معصیت
دلیل بر این است که خدا معصیت شما را آمرزیده است و مورد بخشش قرار داد
لذا به شما توفیق داد که مرتکب طاعت و عبادتی بشوید.
اگر اول یک طاعت و عبادتی انجام دادید ، بعد از آن عبادت مرتکب گناه و
معصیتی شدید ، آن گناه ِ بعد از عبادت دلیل بر این است که خدا عبادت شما
را قبول نکرد و مردود اعلام شد لذا مرتکب گناه شدید ، چون اگر عبادت ،
عبادتِ مقبول بود می بایست شما را از گناه بازدارد . همین که بعد از
عبادت معصیت کردید ، این معصیت دلیل بر این است که آن عبادت مقبول نبود.
اگر یک گناهی انجام دادید و بعد از آن مرتکب گناه دوم شدید ، آن گناه دوم
دلیل بر آن است که خدا گناه اول تان را نیامرزید ، لذا مرتکب گناه دوم
شدید. اگر مرتکب گناه سوم بشوید ، گناه سوم دلیل بر این است که خدا گناه
دوم را بر شما نبخشید.
این سومین سائل هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
چهارم
سائل چهارم از گوشهی دیگر مسجد کوفه برخاست. پرسید:
یا علی ، بچهای به دنیا آمد ، این بچه یک تن دارد با دو سر . آیا با
داشتن این دو سر ، او یک نفر محسوب می شود و از پدر یک
سهم ارث میبرد یا دو نفر به حساب می آید و از پدر دو سهم ارث می برد ؟
امیرالمومنین فرمود : این دو سر را بخوابانید ، وقتی هر دو سر به خواب
رفتند آنگاه آهسته ، سر اول را از خواب بیدار کنید . اگر همزمان با بیدار
شدن سر اول ، سر دوم هم از خواب برخاست ، معلوم میشود او یک نفر به حساب
میآید و از پدر یک سهم ارث میبرد . اما اگر با بیدار نمودن سر اول ،
دیدید که سر دوم همچنان در خواب است ، معلوم میشود او دو نفر محسوب
میشود و از
پدر دو سهم ارث میبرد.
سائل چهارم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
پنجم
سائل پنجم از گوشهی دیگر مسجد کوفه برخاست. پرسید:
یا علی ، دو مادر بر سر دو بچه با هم به دعوا افتادند . این دو بچه یکی
پسر است و دیگری دختر . مادر اولی میگوید پسر مال من است ، دختر مال تو
. مادر دوم میگوید نخیر ، پسر مال من است ، دختر مال تو . چگونه به
دعوای این دو مادر خاتمه بدهیم ؟
امیرالمومنین فرمود : دو ظرف بردارید ، از شیر این دو مادر بدوشید ، شیر
دوشیده شده را وزن کنید ، آن شیری که وزنش سنگین تر
است ، پسر مال اوست و آن شیری که وزنش سبک تر است ، دختر مال اوست.
این پنجمین سائل هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
ششم
سائل ششم از گوشهی دیگر مسجد کوفه برخاست. پرسید:
یا علی ، خدا در کتاب زبور داوود پیامبر وحی فرستاد که من چهار چیز را در
چهار جا مخفی نمودم . به من بگو آن چهار چیز کدامند ؟
امیرالمومنین فرمود:
1 . خدا اولیای خود را در میان شما بندگان پنهان نمود پس هیچ بنده ای از
بندگان خدا را کوچک مشمارید و او را مورد تحقیر قرار مدهید شاید او ولی
ای از اولیای خدا باشد و شما ندانید.
2 . خدا رضا و خشنودی خود را در طاعت و عبادت شما بندگان پنهان کرد پس
هیچ عبادتی را کوچک مشمارید و از آن صرف نظر نکنید شاید رضای خدا در همان
عبادت کوچک شما نهفته باشد و شما ندانید.
توضیح بیشتر:
ما در اسلام یک سری عبادت های کوچک داریم که به ظاهر کوچک ا ند اما ثواب
عظیمی در پشت آن خوابیده است ، مثلا دو رکعت نافلهی نماز عشاء که بعد از
نماز عشاء ، بصورت نشسته خوانده میشود ، ثواب این دو رکعت به اندازه
ثواب صد حج و صد عمره مقبوله در رکاب پیامبر است ، عبادت به ظاهر کوچک
ولی ثوابی عظیم !! یا مثلا دو رکعت نافله ی نماز صبح ، یا وضو گرفتن قبل
از خواب ، همه ی اینها ثوابی بس عظیم دارند .
3 . خدا خشم و غضب خود را در گناه و معصیت شما بندگان پنهان نمود ، پس
هیچ معصیتی را کوچک مشمارید و آن را مرتکب نشوید شاید خشم خدا در همان
معصیت کوچک شما نهفته باشد و شما ندانید .
توضیح بیشتر :
همانطور که میدانید گناهان دو دسته اند . (گناهان صغیره ، گناهان کبیره)
حال می دانید در اسلام چند گناه و چند واجب وجود دارد ؟ در اسلام 1553 تا
واجب و 1448 تا گناه داریم . (توضیح بیشتر در کتاب اثبات الهداة علامه
شیخ حر عاملی)
شایستهست زین پس گناهان را ساده نپنداریم ، شاید فردایی نباشد .
4 . خدا اجابت خود را در دعاهای شما بندگان پنهان کرد پس هیچ دعایی را
کوچک مشمارید و از آن صرف نظر نکنید شاید اجابت خدا در همان دعای کوچک
شما نهفته باشد و شما ندانید .
توضیح بیشتر:
چرا گاهی وقتها دعاهای ما مستجاب نمیشود ؟ قطعا خدا دعاهای ما را مستجاب
میکند ولی گاهی همانی را که از خدا خواستیم ، خدا به ما میدهد اگر به
مصلحت ما باشد . گاهی آن چیزی را که از خدا خواستیم ، خدا به ما نمیدهد
چون به مصلحت ما نیست ولی در عوضش چیزی که ما از خدا نخواستیم و مصلحت ما
در آن است ، خدا آن را به ما میدهد .
گاهی هم این دعاهای ما ذخیره قبر و آخرت ما میشود و در عالم برزخ و
قیامت آنقدر پاداش به ما خواهد داد که آرزو میکنیم ای کاش هیچ دعای ما
در دنیا مستجاب نمیشد و همهی دعاها ذخیره قبر و عالم قیامت می شد.
مثل فرزندی که بیمار است و از پدر شیرینی و شکلات می خواهد !! پدر
نمیدهد چون به مصلحت فرزند نیست ، آیا این به این معنیست که پدر با
فرزند دشمنی دارد ؟ خیر ، بلکه از شدت دوستیست که خواسته اش را به او
نمیدهد و پدر به فرزند دارویی میدهد که به مصلحت اوست گرچه فرزند این
را از پدر نخواسته بود .
این ششمین سائل هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
هفتم
سائل هفتم از جا برخاست. پرسید:
یا علی ، به من بگو الان جبرئیل امین در کجاست ؟
امیرالمومنین یک نگاه به آسمان کرد و یک نگاه به سمت راست و نگاه به سمت
چپ و نگاه به پشت سر.
فرمود : تمام آفرینش را نگریستم ، جبرئیل را ندیدم . جبرئیل باید خودت
باشی . ناگهان جمعیت دیدند این سوال کننده از وسط جمعیت خارج شد .
فهمیدند او خود جبرئیل امین بود .
هشتم
سائل هشتم از گوشهی دیگر مسجد کوفه برخاست. پرسید:
یا علی ، اگر سگی با گوسفندی مقاربت کردند ، بچه ای متولد شد ، این بچه
حکم سگ را دارد یا حکم گوسفند را ؟
توضیح بیشتر:
ابن ابی الحدید وقتی به اینجا رسید ، تاسف میخورد . میگوید ای کاش آن
شب در پای خطبه سلونی علی بن ابی طالب انسانهای فهیم و فرهیخته ای حضور
میداشتند که سوالات عمیق علمی و حکمی از محضر مولا می پرسیدند تا پاسخ
مولا برای ما آیندگان بماند ولی افسوس ... بعضی آدمهایی که پای خطبهی
سلونی مولا علی نشسته بودند ، آدمهای عوام ِ کم سوادی بودند که سوالات
شان از این نوع بود که چنین سوالی کردند !! مولا علی (علیه السلام) این
سوال را هم بی پاسخ نگذاشتند ...
فرمود : بروید ببینید این بچه علف می خورد یا استخوان می چرد ؟ اگر علف
می خورد ، گوسفند است و اگر استخوان می چرد ، سگ است.
سائل بلند شد و گفت : یا علی ، گاهی می بینیم علف میخورد ، گاهی استخوان می چرد.
فرمود : بروید ببینید آیا مانند گوسفند مینشیند یا مانند سگ ؟
سائل بلند شد و گفت : یا علی ، گاهی مانند گوسفند مینشیند و گاهی مانند سگ .
توضیح بیشتر:
همانطور که می دانید گوسفند روی شکم مینشیند و سگ روی نشیمنگاهش .
فرمود : بروید ببینید آیا مانند گوسفند آب مینوشد یا مانند سگ آب می خورد ؟
سائل باز هم گفت : گاهی مانند گوسفند آب مینوشد و گاهی هم مانند سگ آب می خورد.
فرمود : بروید ببینید آیا مانند گوسفند بول میکند یا مانند سگ ؟
سائل باز هم بلند شد و گفت : یا علی ، گاهی مانند گوسفند بول میکند و
گاهی مانند سگ.
فرمود : بروید ببینید آیا در اول و وسط گله راه می رود یا آخر گله ؟ اگر
اول و وسط گله راه می رود گوسفند است ، اگر آخر گله راه می رود سگ است.
سائل باز هم بلند شد و گفت : یا علی ، گاهی اول ، گاهی وسط ، گاهی هم آخر
گله راه می رود.
فرمود : پس او را بکشید ، اگر شکمبه دارد ، گوسفند است و اگر شکمبه ندارد ، سگ است.
این سائل هم جواب سوال خود را گرفت و نشست.
توضیح بیشتر:
جناب جرج جرداق مسیحی در کتاب " امام علی صوت العدالة الانسانیة " می
گوید : ای شیعیان ، افتخار کنید به چنین پیشوایی . کدام رهبر را در تاریخ
بشر سراغ دارید ، در هر زمینه ای از او پرسیده باشند ، بی درنگ پاسخ داده
باشد ؟
... ای روزگار ، تو را چه شده است ؟ ای کاش تمام ثروت ها و سرمایه های
خود را بسیج می کردی تا در هر قرنی ، یک علی تحویل جامعه ی بشریت میدادی
. کمبود جامعه ی بشری ما ، وجود یک پیشوایی به نام علی بن ابی طالب است.
و در پایان می گوید : می دانید چرا علی را در محراب عبادت سر شکافتند ؟
علی را از شدت عدالتش کشتند !!!! و او تنها پیشوای عادل تاریخ بشر است که
از شدت عدلش کشته شد نه از شدت ظلمش .
نهم
از مولا پرسیدند : چه کنیم تا مشکلات زندگی در نظر ما کوچک آید ؟
امیرالمومنین پنج نکته را در ارتباط با این سوال بیان فرمودند:
1 . هرگاه یک مصیبت و مشکلی در زندگی شما پدید آمد ، شما مشکل بزرگتر از
آن را در ذهن خودتان مجسم کنید و به خود بگویید اگر به جای این مشکل
وارده ، آن مشکل بزرگتر بر سر من فرود می آمد ، چه میشد؟ اگر مشکل
بزرگتر را در ذهن مجسم کنید ، تحمل این مشکلی که بر سر شما وارد شد ، بر
شما آسان خواهد شد .
توضیح بیشتر:
مثلا اگر خدایی نکرده در یک حادثه ای دست کسی شکست ، این شکسته شدن دست
را اگر بخواهیم تحمل کنیم ، در ذهن مان تجسم کنیم که اگر در این حادثه
علاوه بر دست من ، پا و سر و گردن و کمرم می شکست ، چه میشد؟ وقتی آن
مصیبت بزرگ تر را در ذهن مجسم کردید ، این مصیبت وارده تحملش آسان خواهد
شد .
2 . رنج یک مصیبت را بر گذر زمان پخش کنید ، تقسیم و توزیع کنید .
توضیح بیشتر:
پخش نمودن رنج یک مصیبت بر گذر زمان معنایش چیست ؟
به این معنی ست که غم و غصه های دیروز زندگی تان ، برای دیروز بود ، تمام
شد و رفت! غم و غصه های فردا هم برای فرداست که هنوز نیامده ، و اصلا
معلوم نیست شمافردایی داشته باشید یا نه ،
پس برای امروز شما ، غم و غصه های همین امروز کافی ست .
3 . باور کنید که رنج و غم و مشکل زندگی پایان پذیر است . هیچ غم و غصه
ای برای همیشه در زندگی شما باقی نمیماند . هرمشکلی یک مدت زمانی دارد .
تا یک مدتی در زندگی شما می ماند ، ماموریت خود را به انجام می رساند ،
به اهداف خودش دست پیدا میکند و بعد زندگی شما را ترک خواهد گفت .
مشکلات پایان پذیر است .
4 . آنچه بود و رفت ، مثل آن که نبود .
توضیح بیشتر:
خیلی وقتها غصه های ما بابت چیزهایی ست که به دست آوردیم ، بعد از دست ما
رفت و مینشینیم و غصه میخوریم . مولا
میفرمایند این هم غصه خوردن ندارد ، چون آنچه بود و رفت ، مثل اینکه از
اول آن را نداشتید ، خلاص !!
5 . آنچه به دست نیامد ، مثل آن که بود و رفت .
توضیح بیشتر:
خیلی وقت ها غم و غصه های ما بابت چیزهایی ست که سعی کردیم آن را به دست
بیاوریم ، ولی به دست نیامد . می نشینیم و غصه اش را می خوریم . این هم
غصه خوردن ندارد چون آنچه به دست نیامد ، مثل آن که بود و رفت .
سوال کننده نهم هم ، جواب سوال خود را گرفت و نشست .
دهم
سائل دهم از گوشهی دیگر مسجد کوفه بلند شد و پرسید:
یا علی ، غذای روح انسان کدام است ؟
امیرالمومنین فرمود : سه چیز است ؛
1 . ذکری که از زبان تان عبور نماید و به قلب شما راه پیدا کند.
2 . توبه ای که نصوح باشد یعنی انسان دیگر به آن گناه بازگشت ننماید.
3 . موعظه ای که بر جان بنشیند و قلب آدم را زیر و رو کند.
سائل دهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
یازدهم
سائل یازدهم از گوشهی دیگر مسجد کوفه بلند شد. پرسید:
یا علی ، به من بگو خداوند چند قوه در وجود انسان قرار داد ؟ قوای وجودی
انسان کدامند ؟
امیرالمومنین فرمود : چهار قوه ؛
1 . قوهی عاقله ، که بزرگترین سرمایه ای ست که خدا در اختیار بشر قرار داد.
2 . قوهی حافظه ، که سبب میشود آنچه را فرا میگیرید ، در ذهن و دلتان
حفظ شود . اگر خدا این قوهی حافظه را به شما نمیداد
شما اسم تان را فراموش میکردید ، آدرس خانه تان از یادتان می رفت و راه
را گم میکردید.
3 . قوهی عاطفه ، خدا این سرمایه را به ما داده که به کمک این سرمایه
آنچه را برای خود می خواهیم ، برای دیگران هم بخواهیم و
آنچه را برای خود نمی پسندیم ، برای دیگران هم نپسندیم و به دیگران مهر بورزیم.
4 . قوهی وجدان ، امکان ندارد انسان فرمان وجدان را زیر پا بگذارد مگر
اینکه گرفتار تلخی عذاب وجدان خواهد شد.
این سوال کننده یازدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
دوازدهم
سائل دوازدهم پرسید:
کدام جاندار بود که از شکم جاندار دیگر بیرون آمد در حالی که بین آنها
نسبت و نسبی نبود ؟
امیرالمومنین فرمود : حضرت یونس پیامبر که از شکم ماهی بیرون آمد ، در
حالی که هیچ نسبتی بین او و ماهی وجود نداشت .
توضیح بیشتر :
حضرت یونس پیامبر وقتی از قوم خودش گریخت ، آمد کنار دریا و سوار کشتی شد
. دیدند یونس پیامبر مشغول ذکر و تسبیح خداست . این کشتی با نهنگی مواجه
شد ، بین آدمهای داخل کشتی قرعه انداختند ، قرعه به نام یونس پیامبر
افتاد .
یونس را از کشتی به دریا انداختند ، باز هم دیدند او مشغول ذکر و تسبیح
خداست . وقتی در دهان نهنگ قرار گرفت ، باز هم مشغول ذکر و تسبیح خدا بود
. از دهان نهنگ در شکم نهنگ فرو رفت ، باز هم مشغول ذکر و تسبیح خدا بود
. وقتی خدا اراده کرد و او را از تاریکستان شکم نهنگ به ساحل نجات
بیافکند ، باز هم دیدند او در حال ذکر و تسبیح خداست.
یعنی در همه حال ، به یک حال بود.
حالات گوناگون زندگی تغییرش نداده بود . چه در داخل کشتی ، چه در دل دریا
، چه در دهان نهنگ ، چه در شکم نهنگ ، چه در ساحل نجات ...
سوال کننده دوازدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
سیزدهم
سائل سیزدهم برخاست و پرسید:
یا علی ، من سه سوال از محضر شما دارم ؛
1 . کدام کوه بود که یک بار از جای خود کوچ نمود ؟
2 . کدام درخت بود که صد سال راه سایهی آن طول دارد ؟
3 . کدام درخت است که بدون آبیاری روییده شد ؟
امیرالمومنین فرمود:
1 . اما آن کوهی که یک بار از جای خود کوچ نمود ، کوه طور است که قرآن
کریم می فرماید:
وَإِذ نَتَقْنَا الْجَبَلَ ... (سوره مبارکه اعراف ، آیه شریفه 171)
2 . اما آن درختی که صد سال راه سایه او طول دارد ، درخت طوبی در بهشت
است که در تمام قصرهای بهشت شاخه ای از آن آویزان است ، همانطوری که قرص
آفتاب در تمامی خانه ها ، شعاع او می تابد.
3 . اما آن درختی که بدون آبیاری روییده شد ، درختی بود که برای یونس
پیامبر رویانده شد که قرآن کریم می فرماید:
وَأَنبَتْنَا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِّن یَقْطِینٍ (سوره مبارکه صافات، آیه شریفه 146)
سوال کننده سیزدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
چهاردهم
سائل چهاردهم برخاست و از امیرالمومنین پرسید:
یا علی ، ما در زندگی چگونه به جنگ با سختی ها برویم ؟
امیرالمومنین فرمود:
به مشکلات زندگی تان زمان بدهید تا با گذشت زمان ، مشکل برطرف شود.
شرایط بدتر را در نظر بگیرید تا تحمل آن شرایط موجود بر شما آسان شود.
دیگران را شاد کنید ، غم را از دل دیگران بربایید تا خداوند نیز غم را از
دل شما برباید و مشکل شما را حل کند.
محرم رازی داشته باشید و مشکلات تان را با او در میان بگذارید تا تسکین پیدا کنید.
به نقطه های مثبت و زیبای زندگی خود بیاندیشید.
این سوال کننده هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
پانزدهم
سائل پانزدهم برخاست و پرسید:
یا علی ، آن پدیده چه بود که زنده اش ، می آشامید و مرده اش هم می خورد ؟
امیرالمومنین فرمود : عصای موسی ؛
موقعی که شاخه ای بر روی درخت بود ، می آشامید و موقعی که عصا شد ، سحر
ساحران را بلعید و خورد.
این سوال کننده هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
شانزدهم
سائل بعدی از گوشهی دیگر مسجد کوفه برخاست و پرسید:
یا علی ، اول درختی که روی زمین روییده ، کدام درخت بود ؟
اول چشمه ای که روی زمین جاری شد ، کدام چشمه بود ؟
اول سنگی که بر روی زمین قرار گرفت ، کدام سنگ بود ؟
امیرالمومنین فرمود:
اول درخت ، خرما بود که حضرت آدم آن را با خود از بهشت به زمین آورد و آن
را کاشت و تمام خرماهای عالم از آن اول درخت عالم پدید آمد.
اما اول چشمه ای که بر روی زمین جاری شد ، آب حیات بود که هرکس آن را
بیاشامد ، زنده خواهد ماند ، چنانکه خضر پیامبر آن را نوشید و زنده باقی
ماند.
و اول سنگی که بر روی زمین قرار گرفت ، سنگ حجرالاسود بود که حضرت آدم آن
را از بهشت به دنیا آورد و بر آن زاویهی خانهی کعبه نصب کرد ، ابتدا از
برف سفیدتر بود ، بعد در اثر حسرت دست زدن کفار و مشرکین به آن ، سیاه شد
. (لذا به آن می گویند حجرالاسود ، سنگ سیاه)
سوال کننده شانزدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
هفدهم
سائل هفدهم از گوشهی دیگر مسجد کوفه برخاست و پرسید:
یا علی ، زهد را در یک جمله برای من تعریف کن.
امیرالمومنین فرمود : خدا در یک جملهی قرآن زهد را به زیبایی تعریف فرمود:
لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا
آتَاکُمْ (سوره مبارکه حدید ، آیه شریفه 23)
زاهد کسی ست که آنچه از خوشی های زندگی نصیب او می شود ، خود را نبازد و
آنچه از ناخوشی ها نصیب او می شود ، به ناله و زاری نیفتد.
این سوال کننده هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
هجدهم
سائل بعدی برخاست و پرسید:
یا علی ، کدام عبادت است که هم انجام دادن آن عقوبت دارد و هم ترک آن ؟
امیرالمومنین فرمود : نماز خواندن انسان مست ، انجام این نماز عقوبت دارد
چون در حالت مستی نماز گزاشت ، ترک آن هم عقوبت دارد چون نماز را ترک
نموده است.
سوال کننده هجدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
نوزدهم
سائل نوزدهم از گوشهی دیگر مسجد کوفه برخاست و پرسید:
یا علی ، تفاوت انسان با سایر موجودات در چیست ؟
امیرالمومنین فرمود : انسان تنها موجودیست که در زمین زندگی میکند ولی
موجودی آسمانیست . ( ماهیتی آسمانی دارد )
توضیح بیشتر :
انسان درخت واژگونهایست که ریشه در آسمان دارد ... وَفِی السَّمَاء
رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ
اکنون که سخن به اینجا رسید ، یقین دارم که تو اهل دلی و اگر نبودی ، در
میان صفحات اوّل ، نوشتارم را رها میکردی . امید که اگر جرقه ای در
نهادت زده شد ، با آن آتشی برافروزی ، که همهی عمر تو را جزء گرم روانِ
کوی دوست قرار دهد .
سخن شمع به پروانه دلی باید گفت
کاین حدیثی ست که با سوختگان در گیرد
منبع:سایت بیداری اندیشه
التماس دعا