هنرمندانی که در سال 93 از دست دادیم

در آستانه ی نوروز نوشتن از مرگ کار ساده ای نیست، سخت تر می شود وقتی می خواهیم از مرگ کسانی بنویسیم که آثار و یاد آن ها در حافظه ی جمعی ما ماندگار شده است.
سالی که نفس های آخرش را می کشد هنرمندان زیادی را با خودش برده است افرادی که جای خالی آن ها را شاید با گذشت چند نسل هم نتوانیم پر کنیم در یادداشت زیر مرگ چند شخصیت هنری را به تفصیل مرور کرده ایم و در پایان مروری فهرست وار بر دیگر درگذشتگان داشته ایم، از یاد نبریم هنرمند نمی میرد تا زمانی که آثارش در میان مردم است.
سیمین بهبهانی
بانوی غزل در 28 مرداد و درست در روزهایی که چرا رفتی اش در وزارت کشور و با حنجره ی همایون شجریان میدان داری میکرد درگذشت، او پس از نزدیک به دو هفته کما و بر اثر بیماری تنفسی و قلبی و در بیمارستان پارس تهران درگذشت، مرگش توسط صدا و سیما نادیده گرفته شد اما در میان اهالی هنر بلوایی به پا کرد، سیمین بانوی غزل فقط با مرگش خبر ساز نشد تقدیر این بود که در سال آخر زندگی اش چند غزلش به روی زبان ها بیفتد به طور خاص: چرا رفتی، خالق (دوباره میسازمت وطن)، با رفتنش (هوای گریه) را بر شعر ایران انداخت، بهبهانی به نیمای غزل معروف بود، اهمیت بهبهانی در شعر معاصر ایران از آن جهت است که به نوآوری در ساختار و مضمون غزل معتقد بود، او با استفاده از مولفه های مدرن در ساختار کهن غزل ترکیب جالبی ایجاد کرده بود مضامین معاصر و درگیر کننده و فریاد حق طلبی زنان که بدون شعار زدگی در شعر او مستتر شده است اهمیت او را افزون میکند، او مهم بوده و است چون: غزل می نوشت اما غزل هایش در میان مردم رواج داشت بدون آنکه خیلی ها بدانند که شعری که زمزمه میکنند متعلق به کیست، او معتقد بود غزل هیچگاه نخواهد مرد از طرفی میگفت سرودن غزل به سبک و شیوه ی گذشتگان بیهوده است باید در این ساختار از واژه های تازه تر و مضامین معاصر استفاده کرد او چه زیبا گفته بود:
معاصر بودن یعنی اینکه بخواهندت، بخوانندت، در سرنوشت شان دخیل باشی و در سرنوشتت دخیل باشند.

محمد رضا لطفی
لطفی در اردیبهشت امسال بر اثر سرطان در بیمارستان پارس تهران درگذشت. نوازنده ی چیره دست تار، ردیف دان، موسیقی دان پژوهشگر و مدرس موسیقی ایرانی که پس از سال ها اقامت در سوئد در چند سال انتهایی زندگی اش به وطن بازگشت به شدت به کار تدریس و انتقال هنرش به نسل جوان مشغول شد ،ایجاد گروه شیدا و چاوش در کنار بزرگانی چون ابتهاج و حسین علیزاده و بازخوانی و اجرای آثار بزرگ موسیقی ایرانی از لطفی به یادگار مانده است، قدرت تارنوازی لطفی به اندازه ای بود که بدون شک او را نفر اول نوازندگان تار در چهل سال گذشته می نامند، تاثیر او و هم نسلانش فقط محدود به موسیقی و هنر نبود آنها با انتشار آلبوم های چاوش تاثیر بسزایی در تهیج مردم و تثبیت انقلاب داشتند، او از جمله افرادی بود که با ایجاد نوآوری در نوازندگی تار سبب ساز جلب افراد زیادی به سمت موسیقی سنتی شد، به نوعی او وهم نسلانش موسیقی سنتی را زنده کردند، غوطه خوردن لطفی در ادبیات و عرفان ایرانی و همچنین انظباط و قاعده مندی او در کنار کسب استفاده از محضر استادان طراز اول باعث شد که جایگاه لطفی تکرار نشدنی به نظر برسد، تبحر لطفی در بداهه نوازی و تسلط او به موسیقی محلی از دیگر نقاط تمایز او بوده است. لطفی در صادر کردن موسیقی ایرانی به خارج از کشور نقش پررنگی داشت او بود که کانون شیدا را در کشورهایی چون آمریکا تاسیس کرد و در خارج از کشور به مانند تهران بساط آموزش و انتقال موسیقی سنتی را فراهم کرد.

مرتضی احمدی
آذر ماه آخر پاییز بود که مرتضی احمدی بر اثر کهولت سن و بیماری ریوی درگذشت، عموی پرسپولیسی ها و صدای تهران که روزهای آخر نحیف شده بود یک تنه فرهنگ فولکلور تهران را حفظ کرده بود و گسترش میداد تا روزهای آخر دغدغه داشت، صدا پیشه و دوبلور سینمای ایران که در ابتدا قصد داشت فوتبالیست شود با حسن کچل علی حاتمی شهره شد او در نمایش روحوضی تبحر خاصی داشت، صدای او در بسیاری از کارتون های کودکی ما جاودان شده است از جمله کاراکتر: روباه مکار، اما دوبله و صداپیشگی و بازی در سینما و تلویزیون همه ی توانایی های احمدی نبود او با دیدگاه مردم شناسانه ای که داشت موفق شده بود بسیاری از ظرایف فرهنگ گذشته ی تهران را زنده کند ضریب نفوذ او تا حدی بود که به نماد نوروز و یلدا در رسانه ها تبدیل شده بود، سبک موسیقی که او ارائه میکرد با نوعی یله گی و رها شدن همراه بود و چون در ذات خودش شاد بود با توده ی مردم ارتباط برقرار میکرد. بیات تهران دستگاهی بود که احمدی پرچمدار آن شده بود و با توجه به شرایط آن روز های جامعه ی ایرانی امکان انتقاد و برقراری ارتباط با عامه از طریق این موسیقی مهیا شده بود موسیقی ریتمیک و کلام محور احمدی در دو آلبوم طهران 1 و طهران 2 نفوذ زیادی در فرهنگ توده داشته است.

احمد بیگدلی
5 روز بیشتر به پاییز نمانده بود که ادبیات ایران احمد بیگدلی را بر اثر سکته قلبی و در 69 سالگی از دست داد، بیگدلی در آثارش با پایبندی به فشرده نویسی و موجزگویی و وسواس در انتخاب واژه ها فضایی مینی مالیستیرا ایجاد میکرد او در انتخاب واژه ها تا جایی پرهیز داشت که گاهی داستانهایش شبیه طرح میشدند، بیگدلی با داستان (اندکی سایه) برنده ی جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شده است، استفاده ی درست از واژه ها و تسلط او بر خلق فضاهای روستایی، همچنین تصویر سازی های بکر او از دیگر خصایص قلم داستانی بیگدلی بود، پرداخت مباحث: فلسفی، دینی، تاریخی روانشناسی در داستان هایی که با کلماتی پر انرژی همراه میشدند از ویژگی های کار بیگدلی بود قدرت واژه ها در داستان های بیگدلی تا حدی بود که برخی گمان میکردند او با استفاده از کلمات ضعف های ساختاری آثارش را میپوشاند، بیگدلی به نوعی نماد داستان نویسان شهرستانی بود که از عضویت در دسته های روشنفکری مبرا بودند او کسی بود که به قول خودش در 63 سالگی ستاره شد و خیلی زود خاموش شد.

مرتضی پاشایی
مرگ پر سر و صدای خواننده ی جوان و کم سابقه که بسیار فراتر از حد انتظار بود به حوزه هایی فراتر موسیقی و هنر رسید، از بحث و جدل میان روشنفکرانی نظیر اباذری و جلایی پور تا نظریه انقلاب آرام سبک زندگی که جلایی پور آن را روی شکل عزاداری خیل سوگواران مرتضی پاشایی گذاشت، خواننده ی جوان در اوج و به شکل دراماتیکی به دلیل سرطان معده درگذشت. تجمع مقابل بیمارستان و جمعیت کثیری که مانع از برگزاری تشییع جنازه به شکل آرام شدند همه و همه در کنار آهنگ پیشواز کارهای پاشایی که به شکل نجومی گسترش پیدا میکرد به اضافه ی یکه تازی او در فضاهای مجازی عواملی بود که باعث شد آبان ماه در تصرف پاشایی باشد ذکر نام پاشایی در این لیست بیشتر مربوط به حواشی مرگ او میباشد وگرنه نیازی به توضیح نیست که او در مقابل نام هایی چون بهبهانی و احمدی و لطفی جایگاه بسیار پایین تری دارد، او خواننده ی محترمی بود اما نه در اندازه ی تشییع جنازه ای به این گستردگی! در هر صورت در مورد هنر او چیز چندانی نمیتوان گفت. او از خواننده هایی بود که به شکل درست اجرا میکرد و اگر چه صدای شش دانگی نداشت اما با کاریزما و شخصیتی که روی سن از خود به نمایش میگذاشت و همچنین با ترانه هایی که قدرت جذب زیادی داشتند توانست با حدود 25 قطعه قلب مخاطبانش را تصاحب کند.

دیگران
در میان رفتگان سال نام های دیگری هم بودند نظیر: ناصر گیتی جاه (بازیگر)، انوشیروان ارجمند (بازیگر)، عظیم جوانروح (فیلمبردار)، اکبر خواجویی (کارگردان، از جمله سریال پدر سالار)، باقر صحرارودی (بازیگر)، حسن رضیانی (بازیگر، کاراکتر عین اله باقرزاده در مجموعه ی صمد)، صادق ماهرو (دوبلور، صداپیشه ی گوریل انگوری)، زاون قوکاسیان (منقد و نویسنده سینما)، مجید بهرامی (بازیگر تئاتر) و... .
