|
سید امین حیدری ترکمانی
(jooker )
آلبوم:
تصاویر پروفایل
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
111 بازدید امروز: 95
توضیحات:
دختری از کوچه باغی می گذشت
یک پسر در راه ناگه سبز گشت در پی اش افتاد و گفتا او سلام بعد از ان دیگر نگفت او یک کلام دختر اما ناگهان و بی درنگ سوی او برگشت مانند پلنگ گفت با او بچه پروی خفن می دهی زحمت به بانویی چو من؟ من که نامم هست آزیتای صدر من که زیبایم مثال ماه بدر من که در نبش خیابان بهار می کنم در شرکت رایانه کار دختری چون من که خیلی خانمه بیست و شش ساله، مجرد، دیپلمه دختری که خانه اش در شهرک است کوی پنجم، نبش کوچه، نمره شصت در چه مورد با تو گردد هم کلام با تو من حرفی ندارم والسلام!
درج شده در تاریخ ۹۲/۱۱/۰۶ ساعت 23:56
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |