اصلاحطلب:
اصلاحطلبي يعني تصحيح روشها، در فكر اصلاح خود بودن و امورات را اصلاح كردن، پيروي از منش و روش امام حسين(ع). اولین اصلاحطلبان را میتوان پیامبر در زمان جاهلیت وامام حسین ع دانست .
اصلاحطلبي واژه مقدسي است كه در صورت توجه به مفهوم آن، بسياري از مشكلات برطرف ميشود. اصلاح طلب بايد در فكر ساختن خود و جامعه باشد. امور محرومين و مسلمين را پيگيري كند و فرهنگ ساز پيامهاي ائمه اطهار، پيامبران و قرآن كريم باشد.
اصلاح طلبي يعني نقدپذيري، منطقگرايي، عمل گرايي و تلاش و كوشش براي اجرا كردن دستورات اسلام و توجه جدي به مطالبات و خواستههاي مردم.ایده نوداشتن برای رفع نواقص. به دنبال رفع ظلم از حق ستمدیدگان.
«دوران اصلاحات» يا توسعه سياسي ميتوانست نوعي بازگشت و تاكيد بر ابعاد مردمسالارانه كشور باشد كه ما را در بهرهمندي بيشتر از ظرفيتها رهنمون گردد اما به دلايلي قادر به ارايه الگويي از اصلاحات مطلوب نشد. اين دوران موجب آگاهي بيشتر مردم نسبت به كاركردهاي قدرت و روشن شدن ابعاد بيشتري از بازيهاي سياست، و آگاهي حكومتگران از نيروها و خواستههاي نهفته در بطن جامعه شد و مهمترين دستاورد آن «گسترش روحيه نقد و پرسشگري» بود كه بايد آن را همچنان حفظ كرد و ابعاد پاسخگويي نظام را در قبال آن توسعه بخشيد.
اصولگرايي
اصولگرايي يعني "مسلمان واقعي، رعايت كننده همه اصول و اعتقادات اسلامي ، بيريا، مخلص ، داراي نگاه الهي، دلسوز اسلام و انقلاب و مردم بودن." اصولگرايي يعني توجه خاص به محرومين و عشق به ولايتمطلقه فقيه از درون، كهاين عشق بايد در رفتار و كردار اوجلوهگر باشدنه در تظاهر وریا.
اصولگرايي يعني شبانهروز در خدمت مردم بودن، دوري جستن از تخريب ديگران، براي همه بودن و با همه بودن. اصولگرايي يعني مجري دستورات رهبري بودن.
اصولگرايان بايد اتحاد ملي و انسجام اسلامي را سر لوحه كار خود قرار دهند و قول يكديگر را محترم بشمارند نه بخاطر منافع حزبی دم بر نیاورند ومنافع مردم به باد دهند.