فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 6016


درباره من
کامران...... (kamran-love )    

شیشه تبدار

درج شده در تاریخ ۹۰/۰۵/۱۲ ساعت 12:02 بازدید کل: 201 بازدید امروز: 88
 

روی آن شیشه تبدار تو را "ها" کردم

اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم


حرف با برف زدم سوز زمستانی را

با بخار نفسم وصل به گرما کردم


شیشه بد جور دلش ابری و بارانی شد

شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم


عرق سردی به پیشانی آن شیشه نشست

تا به امید ورود تو دهان وا کردم


در هوای نفسم گم شده بودی ای عشق

با سرانگشت تو را گشتم و پیدا کردم


با سرانگشت کشیدم به دلش عکس تو را

عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم


و به عشق تو فرآیند تنفس را هم

جذب اکسیژن چشمان تو مع

باز با بازدمی اسم تو بر شیشه نشست

من دمم را به امید تو مسیحا کردم


پنجره دفترم امروز شد و شیشه غزل

و من امروز بر این شیشه تو را "ها" کردم


آن قدر آه کشیدم که تو این شعر شدی

جای هر واژه، نفس پشت نفس جا کردم

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۰۵/۱۲ - ۱۲:۰۲
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)