سینه خیز رفتن به سوی حرم های اهل البیت علیهم السلام
عده ای از مردم عامی به سینه خیز رفتن زوار به سوی حرم مطهر اهل البیت علیهم السلام بخصوص مولانا ابی عبدالله الحسین علیه السلام ایراد می گیرند. و با عناوین بدعت و وهن، آن را مورد حمله قرار می دهند در حالیکه اگر از همین ها بپرسیم بدعت و وهن چیست تعریف آن را هم نمی دانند چه رسد به اینکه مصداق آن را تشخیص دهند.
در این پست در صدد پاسخی کوتاه و موجز بر این مطلب هستیم.
جواب به ایشان شامل چند مرحله است:
اولا: اهل علم می دانند که اصالة الاباحه یا حلیت حاکم بر تمامی اشیاء و رفتار است. بدین معنا که همه چیز ابتدائا حلال است مگر اینکه دلیلی دال بر حرمت آن اقامه شود. مانند اینکه خوردن میوه و طعام حلال است مگر آنکه غصبی باشد. این اصل در تمامی موارد زندگی جاری و ساری است. در موضوع فوق یعنی سینه خیز رفتن؛ هم اولا این اصل کلی و عام جاری است و ثانیا دلیل شرعی یا عقلی (آن هم عقلی مستقل نه عقلی ارشادی؛ و عقل متشرعین نه عقل کوچه و بازاری) بر حرمت آن وجود ندارد. پس به عنوان اولی، حلیت دارد.
ثانیا: این حرکت یعنی سینه خیز رفتن؛ مشمول مطلقات فراوانی می شود از جمله شامل اطلاق روایات و آیاتی که دال بر خضوع و خشوع در برابر اهل البیت علیهم السلام است. مثلا آیه داریم که:
من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی اللَّه بقوم یحبهم و یحبونه أذلة علی المؤمنین أعزة علی الکافرین
آشنایان با تفاسیر روایی می دانند که منظور از مؤمنین؛ در آیات قرآن ابتدا اهل البیت علیهم السلام هستند. در این آیه می فرماید:
هر کدام از شما که از دین مرتد شوید خدا قومی را خواهد آورد که خدا ایشان را دوست دارد و آنها خدا را دوست دارند. افرادی که بسیار ذلیل اند در برابر مومنین و در برابر کافرین بسیار شدیدند. مصداق بارز خطاب اذله علی المومنین؛ خواری و ذلت در برابر اهل البیت علیهم السلام است.
اما ذلت به چه معناست؟
اذلة به معنای: ذلت، خواری، انقیاد، فرمانبری، کوچک نمودن، رام است.
البته باید توجه داشت منظور ما این نیست که مصداق اذلة فقط سینه خیز رفتن و خوار و کوچک شمردن ظاهری خویش نسبت به اهل البیت علیهم السلام است. نه بلکه یکی از مصادیق بارز آن، که از لفظ اذلة به دست می آید، خواری و ذلت در برابر اهل البیت علیهم السلام در هنگام حضور ایشان و در برابر بقعه و بارگاهشان هنگام غیابشان است.
ذلیل ترین حالت انسان نسبت به موجودی سجده است، زیرا پیشانی و راس خود را در برابر او، به خاک می ساید. این نهایت ذلت و خواری و کوچکی در برابر موجود دیگر است لذاست که چنین حالتی اگر به نیت عبودیت باشد فقط و فقط برای خدا جایز بلکه واجب یا مستحب است و اگر برای تعظیم و نه عبودیت باشد برای اهل البیت علیهم السلام شایسته است؛ چنانکه برای آدم و برای یوسف جواز داشت. بلکه تمامی ملائکه خود را در برابر آدم ذلیل کردند و سجده کردند به خاطر نور مقدس اهل البیت که در صلب یا پیشانی آدم بود چنانکه در روایات هم آمده است. حال سوال این جاست که وقتی نهایت ذلت در برابر آدم و یوسف برای تعظیم اشکالی ندارد. آدم و یوسفی که اگر بدین مقام رسیده اند بواسطه ولایت اهل البیت علیهم السلام بوده است. وقتی نهایت ذلت(یعنی سجده) در برابر ایشان برای تعظیم اشکالی نداشته باشه؛ چرا ذلتِ کمتر و آن سینه خیز رفتن در مورد اهل البیت علیهم السلام جایز نباشد؟!!
ذلت در برابر اهل البیت علیهم السلام در سیره اصحاب خاص اهل البیت علیهم السلام بوده است به روایت ذیل دقت شود:
و کان علی بن جعفر کثیر الفضل شدید الورع...و کان إذا رأی الجواد ع مع الصبیان یقوم إلیه من المسجد من بین جماعة الشیعة و ینکب علی أقدامه و یمسح شیبته علی تراب رجلیه و یقول قد رأی الله هذا الصبی أهلا للإمامة فجعله إماما و لم یر شیبتی هذه أهلا للإمامة
علی بن جعفر کثیر دمشقی بسیار پرهیزگار بود .. و او هر گاه امام جواد علیه السلام را همراه با بچه ها می دید (دقت شود که امام جواد علیه السلام در کودکی به امامت رسیدند) از میان مسجد و از بین جماعت شیعه بلند می شد و به طرف ایشان می رفت و صورت بر اقدام امام جواد علیه السلام که خردسالند می گذاشت و محاسنش را با خاک قدوم حضرت مسح می کرد و می گفت: همانا خدا این طفل را شایسته امامت دانست و او را امام قرار داد و این محاسن را (کنایه از خودش) لایق امامت ندانست.
بحارالانوار: ج۴۸، ص۳۰۱.
بلکه روال و قانون الهی این است که هر چیز در برابر اهل البیت علیهم السلام خار و ذلیل است:
طَأطَأَ کُلُّ شَرِیفٍ لِشَرَفِکُم وَ بَخَعَ کُلُّ مُتَکَبِّرٍ لِطَاعَتِکُم وَ خَضَعَ کُلُّ جَبَّارٍ لِفَضلِکُم وَ ذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لَکُم
ذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لَکُم = همه چیز ذلیل (درگاه باعظمت) شما شد.
پس ثابت شد ذلیل شدن در برابر موالیان نه تنها جایز است بلکه طبق قرآن و روایات راجح و مستحب است. یکی از موارد ذلت در برابر اهل البیت علیهم السلام سینه خیز رفتن است.
ثالثاً روایاتی که در باب زیارات اهل البیت علیهم السلام آمده است. علی الخصوص روایات در باب "انکباب علی القبر" اینها تلویحا و التزاماً حرکاتی مانند سینه خیز رفتن را امضا می کند. مثلا وارد شده است:
وَ یُستَحَبُّ أَیضاً أَن یَدعُوَ بِدُعَاءِ المَظلُومِ عِند قَبرِ أَبِی عَبدِ اللَّهِ - ...اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ...- ثُمَّ یَنکَبُ عَلَی القَبرِ وَ یَقُولُ مَولَایَ إِمَامِی مَظلُوم
و همچنین مستحب است که بخوانی دعای مظلوم را در نزد قبر امام حسین علیه السلام ......خدایا صلوات بر محمد و ال محمد بفرست و .. سپس خود را بر روی قبر بیاندازد و بگوید : ای مولا و ای امام مظلومم....
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج86، ص: 307؛ مصباح المتهجد: ج1، ص279.
همچنین روایت شده است که:
وَ یُستَحَبُّ لِلإِنسَانِ کُلَّمَا زَارَ الحُسَینَ وَ أَرَادَ الخُرُوجَ مِن عِندِهِ أَن یَنکَبَ عَلَی القَبرِ وَ یُقَبِّلَهُ وَ یَقُولَ السَّلَامُ عَلَیکَ یَا مَولَای
مستحب است برای انسان که هر گاه امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و می خواهد از نزد ایشان خارج شود خود را بر قبر بیاندازد و او را ببوسد و بگوید: سلام بر تو ای مولای من....
بحارالانوار: ج۹۸، ص۲۳۰.
انکباب که در این روایت و روایات دیگر آمده به چه معنائیست؟ انکباب یعنی: یعنی خود را از رو به زمین انداختن. از رو در افتادن و به خاک انداختن می باشد.
این سری روایات علاوه بر اینکه توصیه به زمین خوردن و پیشانی و جسم را بر زمین زدن در برابر قبر اهل البیت علیهم السلام است، متضمن این معناست که هر حرکتی که انسان را در برابر مولایش مطیع و خوار نشان دهد امضا شده است.
پس ثابت شد که هر نوع ذلت و خواری در برابر اهل البیت علیهم السلام پسندیده و راجح است و یکی از انواع آن،سینه خیز رفتن به سوی حرم اهل البیت علیهم السلام است.
البته سینه خیز رفتن به سوی حرم خصوصا در کربلا وجوه دیگری نیز دارد که نیازمند بحث مفصلی است من جمله اینکه در سرزمین که مولای ما ابی عبدالله سینه خیز به سوی نور چشمش علی اکبر علیه السلام رفت، سینه اش لگد مال سم ستوران در گودی قتلگاه شد، مخدره حضرت زینب سلام الله علیها بارها بر زمین خورد و علم عباس علیه السلام بر زمین افتاد.....