کیمیایی که امام حسین(ع) به شیخ جعفر مجتهدی داد
«شیخ جعفر مجتهدی» وقتی در میانههای عمرش کسی پیدا شد که حاضر بود علم کیمیای خود را به وی ارزانی دارد آن را گرفت و به آب انداخت.
به گزارش مشرق، حاج میرزا اسماعیل دولابی از عارفان و سالکان وارسته طریق الهی در کتاب «طوبای کربلا» مطلبی را درباره «امام حسین(ع) شیرابه فیوضات هستی» از مرحوم شیخ جعفر آقا مجتهدی ذکر کرده است که مشروح آن برای دوستداران این امام همام علیهالسلام ذکر میشود.
مرحوم شیخ جعفر آقا مجتهدی که در عشق به ساحت مقدس امام عدالت باوران حضرت حسین بن علی (ع) زبانزد بود، وقتی در میانههای عمرش کسی پیدا شد که حاضر بود علم کیمیای خود را به وی ارزانی دارد آن را گرفت و به آب انداخت؛ چون کیمیایی برای او کیمیا بود که نشانی از محبت اهل بیت (ع) در آن وجود داشته باشد.
او میگوید: کیمیا را در آب انداختم و رو به سوی گنبد حضرت سیدالشهدا (ع) عرض کردم: کیمیا درد مرا دوا نمیکند. جعفر، کیمیای محبت شما اهل بیت را میخواهد!
آری! آن را گرفته و به آب میاندازد تا دیگر بار نشان دهد که از کرده خویش در روزگار جوانی پشیمان نیست و اگر هزار بار هم به کیمیا برسد باز کیمیای حب اهل بیت را انتخاب خواهد کرد.
نقل شده است که این واقعه یکی از امتحانات سلوکی ایشان بوده و بعد که سربلند از آن بیرون آمد، مورد تفضلات خاصه حضرت قرار گرفت.
طبق رؤیایی که از علامه فقید محمدتقی جعفری نقل میشود، امام حسین (ع) شیر و شیرابه فیوضات هستی است. یکی از نزدیکان استاد هنگام تشرف به بیتالله الحرام نیت میکند طوافی نیز به نیابت از ایشان به جا بیاورد. او این کار را انجام میدهد و ثوابش را به روح استاد هدیه میکند، آنگاه به محل اقامت خود رفته، استاد را در خواب میبیند. علامه در عالم رؤیا به او میگوید: هستی مثل سماوری است که شیر آن حسین (ع) است.
این رهنمودهای ولایی و معرفتی، حاصل یک عمر سلوک بیوقفه آقای مجتهدی، همان عارف دلآگاهی است که در محبت آل اللهی و معرفت ثاراللهی شهره آفاق بود و در نظر رهنورد آن طریق ولی اللهی، یکهتاز عرصه شهود و اشراق:
* سالکی که طعم محبت اهل بیت را نچشیده باشد به جایی نمیرسد.
* باید از حریم مقدس معصومین (ع) دفاع کرد.
* کیمیا، محبت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است.
* غیرت، صفت جوانمردان است و اهل بیت (ع) جوانمردان غیور را دوست دارند.
* محبت امام حسین (ع)، محک ایمان است.
* کسانی که با اهل بیت (ع) میانهای ندارند، دارای قلبهای مهر شدهاند.
* وجود نازنین حضرت ولی عصر (عج) همیشه و در همه جا حاضر است و ماییم که دچار غیبت شدهایم، در حالی که برای اهلش حاضر است و اهل معنا حضور معنوی آن حضرت را همیشه و در همه جا احساس میکنند.
* تا همانند حضرت آزاده نشوی، آزادت نمیکنند.
* حضرت حر تا وقتی که امیر بود بندگی یزید را میکرد و از وقتی که غلام امام حسین (ع) شد، به امیری رسید و بر دلها حکومت کرد. شرمندگی حضرت حر، مایه سرافرازی او شد.
* عاشورا، زیباترین تابلوی عالم خلقت است.
* خداوند جلوههای «جمالی» و «جلالی» خود را در عاشورا به نمایش گذاشته است.
* ما به حضرت سیدالشهدا (ع) میبالیم و آبروداری میکنیم.
* وجود نازنین حضرت علی بن موسی الرضا(ع) را از آن جهت «انیس النفوس» نامیدهاند که خیلی زود با زائران و محبان خود انس میگیرند. وجود مبارک حضرت سیدالشهدا (ع) نه تنها «ضامن آهو» که «ضامن الائمه»اند.
* کربلا، دانشگاه عشق است و اهل محبت و معرفت، دانشجویان آن.
* عزاداری سیدالشهدا (ع) و بزرگداشت شهدای کربلا (ع) از بزرگترین شعائر اسلامی است و تنها همینجا است که حتی تظاهر به آن پسندیده است.
* شرکت در تأمین هزینه مراسم عزاداری سیدالشهدا (ع) مایه برکت و سلامتی است؛ میزان کمک مهم نیست، چیزی که مهم است نفس شرکت در این مراسم است.
* اهمیت اشکی که برای سیدالشهدا (ع) ریخته میشود، در سفر برزخی و اخروی معلوم میشود.
* خانهای که در آن به نام امام حسین (ع) مراسم عزاداری اقامه شود، عطر و نور مخصوصی پیدا میکند که مطلوب فرشتگان و اولیای خدا است. امروز هم سیدالشهدا (ع) در انتظار لبیک من و شما است. همیشه به یاد او بودن و راه مرام او را دنبال کردن از مصادیق بارز لبیک گفتن به «هل من ناصر حسینی» است.
* در محرم، خیمههای امام حسین (ع) را برپا کنید و نگذارید شعله عشق حسینی خاموش و نام و یاد او فراموش شود.
* هنگامی که یاد امام حسین (ع) میافتید، تردیدی نداشته باشید که آن حضرت هم به یاد شما است.
* حتیالمقدور در مجالس عزاداری امام حسین (ع) با وضو شرکت کنید و مراتب ادب را به جا آورید؛ زیرا آن حضرت ما را میبینند و شاهد رفتار ما هستند.
* نور سیدالشهدا (ع) بر هر دلی که بتابد، حیات و نشاط دیگری پیدا میکند.
* سالها در اشتیاق حضرت سیدالشهدا (ع) سوختیم و گریه کردیم تا سرانجام ما را از ما گرفتند و راحتمان کردند.
* ما بدون گریه بر سیدالشهدا (ع) نمیتوانیم زنده بمانیم. خدا میداند.
* تمام موجودات در آسمان و زمین برای حسین (ع) گریه میکنند.
* گریه کردن برای سیدالشهدا (ع) به سالک محب، آبرو میبخشد.
* باید هر روز با قافله اشک به راه افتاد و به کربلا رفت.
* شوق، امیر قافله اشک ما است و جز در کربلا منزل نمیکند.
* گریستن از سر شوق و معرفت برای سیدالشهدا (ع) موجب طهارت و معرفت باطن میشود.
* چشمی که لذت گریه شوق را نچشیده، ما را به کربلا نمیرساند.
* اگر قرار است عاشق باشیم، چرا به حسین (ع) عشق نورزیم؟
* عشق، خضر وادی طلب است و سالکان عاشق را کربلایی میکند.
* کعبه در حسرت طواف حرم حسینی میسوزد.
* باید از کعبه به کعبه؛ یعنی از مکه به کربلا رفت و در آنجا طوافی عاشقانه کرد.
* تا دلی از خیمههای سوخته حسین (ع) آتش نگیرد، کربلایی نمیشود؛ پس باید کربلایی شد.
* اگر حضرت زینب (ع) از قدرت ولایت بهرهای نداشت، چرا با یک «اُسکتوا» نه تنها مردم که حتی جرس قافلهها را از نفس انداخت؟ اگر این ولایت نیست پس چیست؟!
* نام مقدس حسین (ع) اسم اعظم الهی است.
* موحد واقعی کسی که حسین (ع) را از خدا جدا نبیند.
* خون مقدس سیدالشهدا (ع) تا قیام حضرت مهدی (ع) از جوشش نمیافتد.
* ما هم میتوانیم با کاروان کربلا هم سفر شویم؛ اگر عشق حسینی داشته باشیم!
* عاشورا، صحنه عشق بازی با خدا است.
* بارها پرده عاشورا را به ما نشان دادهاند. بعضی از صحنههایی که ما دیدهایم در هیچ مقتلی نیست.
* ما حقیقت ایمان را در محبت و معرفت به حضرت سیدالشهدا (ع) یافتهایم.
* دوست و دشمن به این حقیقت اعتراف دارند که «جعفر» عاشق سیدالشهدا (ع) است.
* هنوز شیهه غریبی ذوالجناح در بیابان کربلا طنینانداز است.
* حبیب بن مظاهر خود را فدای امام حسین (ع) کرد تا اصحاب در کربلا با دو حبیب سروکار نداشته باشند؛ در خانه اگر کس است یک حرف بس است . غیرت، شرف، جوانمردی تا همیشه شرمنده حضرت ابوالفضل (ع) هستند.