فراموش کردم
رتبه کلی: 5


درباره من
حسین جان
برسنگ مزار همه کس نام نویسند
من گم شده ی عشق توام نام ندارم
بین الحرمین (karbala )    

اماجواب به کسانی که این جور طرز تفکر دارن امام حسین(ع) سگ و دیوانه نمیخواهد، امام حسین شناس و هدف شناسی میخواهد.

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۴/۱۱ ساعت 16:46 بازدید کل: 304 بازدید امروز: 185
 

 

 

امام حسین(ع) سگ و دیوانه نمی‌خواهد، امام حسین شناس و هدف شناسی می‌خواهد.شیعه شعار نمی‌خواهد، شعور می‌خواهد.

 

چرا میگوئیم من سگ حسین هستم خوب بخونید تا شبه ایجاد نشه

 


ببینید به آقا امیرالمومنین میگویند اسد الله! آیا منظور از این حرف این است که او(زبانم لال) آن حیوان چهار پایی است که به آن شیر میگویند؟ یا نشان دهنده ی شجاعت وی هست که این لقب را به ایشان داده اند!
یا حدیث معروفی که از پیامبر گرامی اسلام هست که میفرمایند: "انا مدینة العلم و علی بابها" آیا امیرالمومنین نعوذ بللّه شیء هست؟ آیا مولا امیرالمومنین درب شهر است؟
یا یکی از القاب مولایمان "ابوتراب" است! آیا امیر عالمین خاک است؟ پس چرا کسی در اینگونه مسائل جرات دخالت ندارد که به پیامبر بگوید چرا فرمودی علی باب است!!!
چون همه میدانند که اینجا منظور از اسد و باب و تراب معنی تحت الفظی آنها نیست! پس بیائید دیدمان را نسبت به وقایع دور و برمان باز تر کنیم اگر خوب نگاه کنید دشمن(در هر لباسی!) میخواهد اسباب امام حسین علیه السلام را محو و نابود کند از این رو میخواهد به گونه ای چوب لای چرخ این اسباب بگذارد و برخی هم که اطلاعات زیادی از دین ندارند و یا دیدشان نسبت به مسائل باز نیست رهرو آنها میشوند و شروع به تکفیر و تقبیح میکنند! فارغ از اینکه دشمن از آنها استفاده ی ابزاری کرده است!
اما "کلب الحسین" یعنی چه؟ ببینید منظور از کلب که در اینجا می آید نه همان حیوان نجس پشمالوست، بلکه سگ نماد وفا داری نسبت به اهل بیت علیهم السلام است.
!از طرفی حدیثی داریم که امیرالمؤمنین (علیه السـلام) می فرمایند: خوشا به حال کسی که زندگیش مثل زندگی سگ باشد!!! در سگ ده خصلت پسندیده است که مؤمن به داشتن آن سزاوارتر است.

نخست : آن که سگ در میان مردمان ، قدر و قیمتی ندارد که این حال «مساکین» است.
دوم این که سگ مال و مِلکی ندارد که این صفت «مجردین» است.
سوم این که خانه و لانه ای مشخص و معینی ندارد و هر جا که رود همان جا را خوابگاه خود سازد و همه زمین بساط اوست که این از نشانه های «متوکلین» است.
چهارم این که اغلب اوقات گرسنه است و این عادت «صالحین» است.
پنجم این که اگر صد ضربه تازیانه از صاحب خودش بخورد، در خانه او را رها نمی کند و این صفت «مریدین» است.
ششم این که شبها به جز اندکی نمی آرامد و این از صفت های «محبین» و دوستداران است.
هفتم این که رانده می شود و ستم می بیند ولی اگر او را بخوانند بدون دلگیری بر می گردد و این از علامت های «خاشعین» و فروتنان است.
هشتم این که به هر خوراک که صاحبش به او می دهد و راضی است و این حال «قانعین» است.
نهم این که بیش تر لب فروبسته و خاموش است و این از علامت های «خائفین» است.
دهم این که وقتی می میرد ارثی از او باقی نمی ماند و این حال «زاهدین» است.

و گاهی این سگ نجس میتواند به مقامی برسد که خدا در قرآن اسمش را بیاورد و من و شما به اسم این حیوان بدون وضو نتوانیم دست بزنیم(در مورد سگ اصحاب کهف)

رستگار آمد سگی کو شد سگ اصحاب کهف
من سگ آل علی ام چون نباشم رستگار؟

برخی میگویند ما حرفتان را قبول نداریم این حرفها یعنی چه! استعاره و مثُل جایش اینجا نیست! میگوییم پس جایش کجاست؟ در شعر هم اگر از استعاره و مثَل و توصیف و ... استفاده نشود دیگر هیچ جا نمیتوان از آن استفاده کرد! راستی اگر اینجور میخواهید حساب کنید آنوقت شما اگر در زمان حافظ شیرازی بودید او را به جرم "مفسد فی الارض" بودن سنگسار میکردید که چرا در اشعارت از شب و لب و ساقی و ساغر و می و مستی و خال لب و روی زیبا و ... استفاده کردی!!! واقعا" خنده دار است!
اینگونه اصطلاحات از قدیم رایج بوده! حکایت رسول ترک را که یادتان هست! که مرحوم حاج اکبر ناظم در خواب دیده بود سگی که پاسبان خیمه امام حسین علیه السلام است چهره ی رسول را دارد و در واقع رسول ترک از خیمه ی امام حسین علیه السلام پاسبانی میکرد! این خواب چنان حالتی در رسول ترک بوجود آورد که تا آخر عمر خود را سگ کوی امام حسین علیه السلام میدانست و در جلسات روضه شور و حالش با همه فرق میکرد! و تا آخر عمر یک دیوانه بود و در وقت جان دادن به زبان آذری به اطرافیان گفت: آقام گلدی آقام گلدی!(آقام آمد آقام آمد) و همان لحظه جان به جان آفرین تسلیم میکند! حتی در اشعار علمای بزگ مثل شیخ بهایی و آیت الله غروی اصفهانی(معروف به کمپانی) هم اصطلاح کلب به چشم میخورد! شیخ بهایی در شعری از سگ امام رضا بودن سخن میگوید و شعر آیت الله غروی هم به شرح زیر است:

تو قدر و قیمت سگ را ز من چه می پرسی؟
سگ محله ی لیلی حکایتی دارد
سگی که معبر او پیچ کوچه لیلی است
فقط به خاطر لیلی ست قیمتی دارد!

سخن در این باب بسیار است اما در خانه اگر کس است یک حرف بس! دیدتان را باز کنید و هی این و آن را به کفر و شرک متهم نکنید!
+ کار از جنون و دیوانگی گذشت! یک دم که یا حسین نگویم هار میشوم!!!
+ عبد حسنیم و رقیه مذهبم، این افتخارمه من کلب زینبم! حسین بده سبو که تر کنم گلو ، به عشق زیبنبت کشم نوای هوووووو!

این مطلب توسط رضا رضازاده بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)